داداشا همین رو که مینویسم تو مترجم گوگل بنویسید معناش رو میاره Significado de gambaron با اسپانیایی نوشتم معنای گمبرون
کلمه ترکی است و از گنبرون گرفته شده است به معنی دماغ گشاد باتوجه به شکل شهر گنبرون در ایام قدیم هنگام نگاه از دور و علت ترکی بودن آن هم وجود پادشاهی های ترک بیش از دیگر قومیت در منطقه ایران است مثل غزنویان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
وسلجوقیان وخوارزمشاهیان و ایلخانیان و قره قویونلوها و تیموریان و آق قویونلو ها و صفویان و افشاریان و قاجاریان است. کسانی که این رو رد میکنند حتما پانفارس ها و پانکرد ها هستن.
کلمه کامنرون بی شک ترکی هست به احتمال گون برون بوده به معنی دماغه خورشید اونی که معتقد هستند این اسم پرتقالی یا اسپانیایی افغانی هست تو باتلاق میخوان دست و پا بزنند این اسامی به کرات در اقصا نقاط امپراتوری های تورک بوده و هنوز هم است
گامبرون در خلیج فارس= گانبرون= گنبرون ( گن برون ) گن= گشاد متضاد تنگ ( تنگه ) برون ( دماغ. دماغه. مثل اوزون برون= دماغ بزرگ نوعی ماهی ) . . گن برون ( دماغه گشاد )
من تمام کامنت های عزیزان راجع به اسم گامبرون ره خواندم و متوجه شدم اصلا این واژه از واژه های اصیل و محلی فارس زمین است و اصلا ربطی به ترکی و یا پرتغالی ندارد پاینده فارس کبیر. ما اصلا توی افغانستان در
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
چندین منطقه اسامی گامبران و چمبران و گامبرون و چمبرون داریم اون وقت توی ایران این اسم که آمد از فارسی به یه زبان دیگه متعلق میشه؟ عجب مردمی اس این پان ها. 😂
آنچه مشخص و مبرهن است بندرعباس و هرمزگان پاره تن ایران و افتخار هر ایرانی است و هرچه هست باید و باید از ریشه توسعه همه جانبه پیدا کند و بزرگترین بندردنیا باشد
در جزیره قشم روستایی با نام گمبرون هست . . گمبرون یک کلمه اسپانیایی و به معنی تور یا یک وسیله توری که برای صید میگو و خرچنک استفاده می شده
گنبرون یادماغه گشاد در جنوب ایران و اینجه برون دماغه باریک در شمال ایران ، تعجب میکنم کسانی که میگن گامرون یا گامبرون و تاکید دارن این نام پرتقالی و به معنای میگو هست حتی یکبار ترجمه میگو به پرتقالی رو
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
دیدن؟ میگو در پرتقالی میشه : کامارائو ، اونوقت برخی با عناد و دشمنی با ترکها و تاریخ ایران در صدد تحریف اسامی و تاریخ هستن، یاشاسین ایران ، یاشاسین گنبرون
کسی که نامِ دریایِ کاسپین یا مازندران را " خذر" می گوید چه انتظاری می شود داشت که ریشه گمبرون را درست بگوید. این کاربر بالا یعنی ( کامران ) یک پانگوشدرازی است که پیشتر در زیرواژه های دیگر با نام ( آرش
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
محمدی ) و ( اوزرا ) پیام می گذاشت که گویا در کار خود ناکام بود و حالا با نامهای ایرانی پیام می گذارد. مردک بیکار هم هست از صبح تا شب توی این تارنما ول می چرخد و 200$ را به حسابش واریز می کنند.
این واژه قطعا ترکی است به معنی خلیج فراخ ، گن بورون و فراخی را باید از سمت دریا در نظر گرفت نه خشکی به معنای دماغه ! معادل ان در سمت خزر میشود اینجه برون ، یعنی خلیج باریک که در شرق دریای خزر بوده و ابراه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
باریک متصل به تالاب گمیشان که اکنون پس از عقب نشینی هزاران سال در خشکی قرار گرفته اما از جهت توپوگرافیک و نوع خاک کاملا واضح است که زیر اب بوده است
صفویان ترک نبوده بلکه از مردم بومی آذربایگان ( آذری ) بودند و نیاکان آنها ازجمله شیخ صفی الدین اردبیلی که نیای او به "فیروزشاه زرین کلاه" می رسد همگی پهلوی زبان ( با گویش آذری ) بودند، این سخن از روی سروده های پهلوی شیخ صفی الدین و دیگر شاعران پهلوی زبان آذربایگان به خوبی روشن می گردد.
... [مشاهده متن کامل]
شاه اسماعیل بنیانگذار پادشاهی صفوی، با گرایش فراوانی که به قزلباشها داشت به زبان آنها هم در آمد و مقدمه ای شد برای ترکزبان شدن شاهان بعدی صفوی و رسمیت یافتن ورواج زبان قزلباشان در آذربایگان.
وگرنه زبان بنیادین و ریشه دار مردم آن دیار تا آن زمان، مانند آنچه که در دیوان روحی انارجانی ( همزمان با صفوی ) آمده، زبان پهلوی یعنی یک زبان ایرانی بوده است نه ترکی.
این سخن را همه تاریخنگارانِ پیش و همدوره با صفوی که به زبان مردم آذربایگان پرداخته اند هم تایید کرده اند.
... [مشاهده متن کامل]
شاه اسماعیل بنیانگذار پادشاهی صفوی، با گرایش فراوانی که به قزلباشها داشت به زبان آنها هم در آمد و مقدمه ای شد برای ترکزبان شدن شاهان بعدی صفوی و رسمیت یافتن ورواج زبان قزلباشان در آذربایگان.
وگرنه زبان بنیادین و ریشه دار مردم آن دیار تا آن زمان، مانند آنچه که در دیوان روحی انارجانی ( همزمان با صفوی ) آمده، زبان پهلوی یعنی یک زبان ایرانی بوده است نه ترکی.
این سخن را همه تاریخنگارانِ پیش و همدوره با صفوی که به زبان مردم آذربایگان پرداخته اند هم تایید کرده اند.
تعجب آور است کلمه به این روشنی که در زبان ترکی امروزی متداول است مورد مناقشه قرار می گیرد البته باید از نظر تاریخی بررسی شود که از چه زمانی این اصطلاح بکار گرفته شده است مسلما ترکها از قدیم الایام باجنوب
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
مرتبط بوده اند من جمله تمام پادشاهان ترک ایران مخصوصا صفوی ها وافشارونیز قوم دلیر قشقایی که تا این اواخر برجنوب ایران مسلط بودند.
در زبان پارتی پهلوی، گَمبیر به چیم ( معنی ) ژَرف ( عمیق ) و فراوان است. نام پیشین بندر عباس، یک نام پهلوی پارتی اشکانی به گمان می رسد که از دو واژه گَمبیر ( ژَرف ) و رُون ( سو، آرَک ) ساخته شده بوده و
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
گَمبیررُون نام داشته که با گذشت زمان به گَمبرون دگرگونی یافته است. روشن است که آب در کنار بندر باید به اندازه بسنده ژرف و فراوان ( گَمبیر ) باشد که کشتی ها بتوانند در کنار آن پهلو بگیرند.
سلام دوستان بزرگوار بادورود به همه شما عزیزان با احترام به همه شما عزیزان هرنظریه باید براساس ادله علمی تاریخی وپیشینه خودمنطقه باشد هیچ کدام ازمعانی وریشه اسمی گمبرون یاگامرون که مطرح شده است درست وصحیح
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
نمی باشد چون هیچ کدام اولا سندتاریخی ندارد وثانیا هیچ سنخیت مکانی وبومی ندارد واینکه ریشه اسم راترکی یا پرتقالی ویا عربی دانستن کاملا اشتباه ونادرست می باشد هرمزگان وبندرخود ریشه دار است واینشالله دراینده راز این اسم برای همه عزیزان و محققین باودلیل محکوم به همه روشن میشودبا احترام به همه شما عزیزان
واژه گُمبُرون تغییر یافته واژه ترکی قوم بورون می باشد. در زبان ترکی قوم به معنای ماسه و بورون به معنای دماغ= بینی می باشد. پس قوم بورون یعنی دماغهء ماسه ای. دلیل نامگذاری قوم بورون این است که در آنجا توده
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
ماسه ای به شکل بک دماغ در آب پیش رفته است. در ترکی به بینی دماغ می گویند و نیز به ناهمواری زمین که به شکل بینی انسان باشد بورون می گویند. مشخص نیست که این نام ترکی را پیش از پرتغالی ها بر این منطقه گذاشته اند یا پس از بازپس گیری آن از پرتغالی ها. بعدها به تدریج حرف قاف به گاف تبدبل شده و قومبورون به گومبورن ک گُمبورون تبدبل سده است.
گم ، گن ، گوم ، گون، به معنی پارچه است ، گمبرون محل بیرون بردن پارچه است ، محل صادرات پارچه.
گمروک به معنی مالیات روی پارچه.
گونچی ، پارچه باف.
گمارون، محل آوردن پارچه
گمروک به معنی مالیات روی پارچه.
گونچی ، پارچه باف.
گمارون، محل آوردن پارچه
گمبرون نامی است ترکی که در اصل " گَن برون " می باشد. در یک قاعده ترکی، فارسی و عربی " ن " ساکن هنگام رسیدن به صدای " ب " ، تبدیل به "م" می شود و این قاعده را ( قلب نون ساکن به میم در حر ف با ) می گویند. مثال های دیگر: شنبه = شمبه ، انبیاء = امبیاء ، اونبیر = اومبیر ( یازده ترکی )
... [مشاهده متن کامل]
گَن در ترکی به معنی گشاد است و برون به معنی دماغ و دماغه ، گمبرون یا گنبرون به معنی دماغه گشاد است در کنار آبهای جنوب ایران و نام سابق بندرعباس و در امتداد آن در شمال ایران در کنار دریای خزر بندر " اینچه برون " به معنای دماغه باریک واقع شده است.
... [مشاهده متن کامل]
گَن در ترکی به معنی گشاد است و برون به معنی دماغ و دماغه ، گمبرون یا گنبرون به معنی دماغه گشاد است در کنار آبهای جنوب ایران و نام سابق بندرعباس و در امتداد آن در شمال ایران در کنار دریای خزر بندر " اینچه برون " به معنای دماغه باریک واقع شده است.
گامبرون یا گمبرون فاتح پرتغالی بندرعباس بوده ک اسمشو روی اون روستا گذاشتن ک بومی ها بهش جرون می گفتند بعدها میشه بندرعباس.
نام اصلی اش جرون ب شد راء است جرون واژه بلوچی است بمعنی نخلستان البته نخلستانی ک نخیلات آن خییلی کم هرس میشوند و چون صاحب آن نخلستان و فرزندانش از بلوچهای کوه نشین و دامدار بودن ب نخلستان خود رسیدگی نمیکنن
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
هر نخل شاخ و برگ تر و خشک زیادی دارد و درخت مادر پاجوش و نهال های ریز و درشت زیادی دارد ک اصلأ هرس نشدن . بزرگان میگویند سکنه بومی و قدیمی منطقه جرون اغلب بلوچهای کوه نشین بودن و کمتر ب دشت و منطقه صحرایی سر می زدن فقط موقع تلقیح و برداشت خرما به نخیلات یا همون جرون خود می رفته اند و نیز هر ازگاهی هم برای آبیاری آن جرون یا نخلستان سر می زدن . البته در جزایر نزدیک حرون اعراب ساکنان بومی دریا بودن گرچه در نواحی ساحلی هم خانوارهای عرب سکونت داشتند ک کارشان امور صیادی و مختصری زراعت غلات جو و گندم و ذرت و درخت نخل هم بوده اعراب درختان خاردار وحشی هم پرورش میدادن برای ساختن قایق چوبی کوچک و باریک . اینارو پدربزرگم تعریف می کرد ک اونم از پدربزرگ هایش شنیده .
- نام قدیم بندرعباس
کاپیتان گامبرون فرمانده ی نیروهای پرتغال که شهر سورو و جزایر هرمز ایران را تصرف کرد
سردار امام قلی خان لر پسر رستم خان لر پسر شاه منصور خان بختیاروند ( شامصیر )
فاتح شهر گامبرون
طایفه رستم لر در شهر های رستم و مصیری*منصوری - شاه منصوری *استان فارس زندگی می کند
سردار امام قلی خان لر پسر رستم خان لر پسر شاه منصور خان بختیاروند ( شامصیر )
فاتح شهر گامبرون
طایفه رستم لر در شهر های رستم و مصیری*منصوری - شاه منصوری *استان فارس زندگی می کند
تو گوگل ترانسیلت به پرتقالی تایپ کنید: gambas که به معنی میگو است یا camar�o که میگن از این اسم گرفته شده که این هم باز به معنی میگو است
اسم پرتغالی به معنی ( میگو و خرچنگ )
موقعی که پرتغالی ها بندر جرون را فتح
کردند نام آن را گامبرون گذاشتند
سردار امام قلی خان رستم حاکم ایالت فارس به دستور شاه عباس صفوی
پرتغالی ها را از گامبرون و جزیره هرمز
... [مشاهده متن کامل]
بیرون راند
بعد از پیروزی نام بندر گامبرون به
بندر شاه عباس معروف شد
طایفه رستم ممسنی قوم بزرگ لر
موقعی که پرتغالی ها بندر جرون را فتح
کردند نام آن را گامبرون گذاشتند
سردار امام قلی خان رستم حاکم ایالت فارس به دستور شاه عباس صفوی
پرتغالی ها را از گامبرون و جزیره هرمز
... [مشاهده متن کامل]
بیرون راند
بعد از پیروزی نام بندر گامبرون به
بندر شاه عباس معروف شد
طایفه رستم ممسنی قوم بزرگ لر
به نظرم گنبرون صحیح است و این نام درزمان صفویان که ترک بودند به این منطقه داده شد به معنی دماغه گشاد یا وسیع
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)