گمانی داشتن. [ گ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) گمان داشتن. تصور داشتن. - گمانی بد داشتن ؛ تصور بدداشتن. خیال بد داشتن : به نیکی در مبادم زندگانی اگر من بر تو بد دارم گمانی.
( ویس و رامین ).
فرهنگ فارسی
( مصدر ) گمانی بردن : بنیکی در مبادم زندگانی اگر من بر تو بد دارم گمانی . ( ویس ورامین )