گمارده

/gomArde/

لغت نامه دهخدا

گمارده. [ گ ُ دَ / دِ ] ( ن مف ) گماشته. منصوب.

فرهنگ فارسی

نصب کرده . ۲ - نشان داده . ۳ - تبسم کرده . ۴ - شکفته .

واژه نامه بختیاریکا

وا داشتِه

پیشنهاد کاربران

گمارده یا گماشته: کسی که بر سر کاری گذاشته شده است
او را در خسیس تر درجه بباید داشت
داشت به معنای ( ( گماردن. . ) )
( ( تاریخ بیهقی ) )
گمارده
نصب کرده و. . . .

بپرس