گم و گور کردن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
دفن کردن یابه گور سپردن یکی از روش های نابود کردن است که تدریجا با تجزیه این عمل صورت می گیرد شاید عبارت گم و گور کردن به این مسئله اشاره دارد که یک چیز به نحوی گم و مفقودشده است گویی آن را مخصوصا در گور نابودی داخل کردند.
سربه نیست کردن
ریشه شناسی
اتیمولوژی
بقول یکی از دوستان اتیمولوژی مثل ورزش است و سیاست نمی پذیرد.
اتیمولوژی گم گشته غالب لغتنامه های
فارسی است.
گؤم، گؤمؤلمَک، گؤمدؤم، گؤمؤلدوم و. . . .
یعنی دفن کردن، از دیده پنهان و غایب کردن. گم و گور کردن ( دقت کنید به کلمه گور کردن ) و. . . .
... [مشاهده متن کامل]
g�mmek
1.
toprağın i�ine koymak, �st�n� toprakla �rtmek.
داخل خاک نهادن، رویش را با خاک پوشاندن
2.
bir �l�y� toprağın i�ine yerleştirmek, toprağa vermek.
مرده را داخل خاک کردن، به خاک سپردن
تورکیه
G�mmek
مترادف در زبانهای:
تورکمن
ja�lamak
قزاق
жерлеу
jerlew
آذربایجان
basdırmaq
اوزبک
dafn qilmoq
اتیمولوژی
بقول یکی از دوستان اتیمولوژی مثل ورزش است و سیاست نمی پذیرد.
اتیمولوژی گم گشته غالب لغتنامه های
فارسی است.
گؤم، گؤمؤلمَک، گؤمدؤم، گؤمؤلدوم و. . . .
یعنی دفن کردن، از دیده پنهان و غایب کردن. گم و گور کردن ( دقت کنید به کلمه گور کردن ) و. . . .
... [مشاهده متن کامل]
1.
toprağın i�ine koymak, �st�n� toprakla �rtmek.
داخل خاک نهادن، رویش را با خاک پوشاندن
2.
bir �l�y� toprağın i�ine yerleştirmek, toprağa vermek.
مرده را داخل خاک کردن، به خاک سپردن
تورکیه
مترادف در زبانهای:
تورکمن
قزاق
жерлеу
آذربایجان
basdırmaq
اوزبک