گم و گور
/gomogur/
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
ریشه شناسی
اتیمولوژی
بقول یکی از دوستان اتیمولوژی مثل ورزش است و سیاست نمی پذیرد.
اتیمولوژی گم گشته غالب لغتنامه های
فارسی است.
گؤم، گؤمؤلمَک، گؤمدؤم، گؤمؤلدوم و. . . .
یعنی دفن کردن، از دیده پنهان و غایب کردن. گم و گور کردن ( دقت کنید به کلمه گور کردن ) و. . . .
... [مشاهده متن کامل]
g�mmek
1.
toprağın i�ine koymak, �st�n� toprakla �rtmek.
داخل خاک نهادن، رویش را با خاک پوشاندن
2.
bir �l�y� toprağın i�ine yerleştirmek, toprağa vermek.
مرده را داخل خاک کردن، به خاک سپردن
تورکیه
G�mmek
مترادف در زبانهای:
تورکمن
ja�lamak
قزاق
жерлеу
jerlew
آذربایجان
basdırmaq
اوزبک
dafn qilmoq
اتیمولوژی
بقول یکی از دوستان اتیمولوژی مثل ورزش است و سیاست نمی پذیرد.
اتیمولوژی گم گشته غالب لغتنامه های
فارسی است.
گؤم، گؤمؤلمَک، گؤمدؤم، گؤمؤلدوم و. . . .
یعنی دفن کردن، از دیده پنهان و غایب کردن. گم و گور کردن ( دقت کنید به کلمه گور کردن ) و. . . .
... [مشاهده متن کامل]
1.
toprağın i�ine koymak, �st�n� toprakla �rtmek.
داخل خاک نهادن، رویش را با خاک پوشاندن
2.
bir �l�y� toprağın i�ine yerleştirmek, toprağa vermek.
مرده را داخل خاک کردن، به خاک سپردن
تورکیه
مترادف در زبانهای:
تورکمن
قزاق
жерлеу
آذربایجان
basdırmaq
اوزبک