گلینک

لغت نامه دهخدا

گلینک. [ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران که در هزارگزی باختر شهرک واقع شده است. هوای آن سرد و سکنه اش 988 تن است. آب آنجا از رودخانه حنجان تأمین میشود. محصول آن غلات ، یونجه ، سیب زمینی ، لوبیای مختصر و میوه دیمی بسیار است. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان کرباس و جاجیم بافی است و در حدود 200 نفر از مردان برای تأمین معاش به تهران و مازندران میروند و برمیگردند. در سال 1326 ازطرف سازمان خدمات اجتماعی ، درمانگاهی در این ده ساخته شده که فعلاً یک پزشک و یک پزشکیار و 4 پرستار دارد. در سال 1327 راه مالرو طالقان تسطیح و قابل عبور ماشین گردیده است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

دهی است جزئ دهستان وسط بخش طالقان شهرستان تهران

گویش مازنی

/gelinak/ از توابع چلندر واقع در شهرستان نوشهر

دانشنامه عمومی

گلینک، روستایی از توابع شهرستان طالقان در استان البرز
روستایی است واقع در بخش مرکزی شهرستان طالقان آب و هوای این ده سرد است. آب این منطقه از رودخانهٔ حسنجون تأمین می گردد. شغل مردم این ده زراعت می باشد و عده ای هم در اداره های تهران مشغول به کار هستند.
زبان مردمش تاتی است. [ ۱]
غلات، یونجه، سیب زمینی، لوبیا ، گردو و میوهٔ دیمی و انواع نان محلی از محصولات این روستا می باشند.
کرباس و جاجیم از صنایع دستی این ده هستند. [ ۲]
عکس گلینک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس