گلیمینه

لغت نامه دهخدا

گلیمینه. [ گ ِ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، اِ ) از گلیم بافته. آنچه از پشم درست شود.پشمین درشت :... و سخنهای درشت گفت ، پس گفت : شما دانید که من اینجا که آمدم ، لباس شما گلیمینه بود و طعام شما درشت و من شما را توانگر کردم. ( ترجمه تاریخ طبری بلعمی ). و از وی [ از چغانیان ] پای تابه خیزد و گلیمینه و بساط پشمین. ( حدود العالم ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنچه که از گلیم پشمین ساخته شود : ... پس گفت : شما دانید که من اینجا که آمدم لباس شما گلیمینه بود و طعام شما درشت و من شما را توانگر کردم .

فرهنگ عمید

آنچه از جنس گلیم باشد.

پیشنهاد کاربران

بپرس