گلیز. [ گ ِ ] ( اِ ) در مازندرانی گلز ( آب لزج دهن گاو ) ( فرهنگ نظام ). کردی غلز ( بزاق ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). آبی و لعابی را گویند که از دهن انسان و حیوان برآید. ( برهان ) ( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ) : غرق گشته تا بگردن در گلیز.
سراج الدین راجی ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) آبی لزج که از دهان انسان و حیوان بر آید : غرق گشته تا بگردن در گلیز .
فرهنگ معین
(گِ ) (اِ. ) آب دهان ، آب لزجی که از دهان انسان یا حیوان بیرون می ریزد.
فرهنگ عمید
آب لزج که از دهان انسان یا حیوان خارج شود، آب دهان، بزاق.
گویش مازنی
/galiz/ عدسک آبی – نوعی علف هرز
جدول کلمات
آب دهان
مترادف ها
drivel(اسم)
گلیز
drool(اسم)
گلیز
slobber(اسم)
خوی، گل، گلیز، لجن، بزاق، اب دهان، گریه بچگانه
فارسی به عربی
هراء
پیشنهاد کاربران
گلیز : هر گاه یک یا چند قشر نازک رنگ رقیق شده را روی قسمتی از نقاشی که کاملا خشک شده باشد قرار دهیم به آن گلیز میگویند . ( اصطلاح نقاشی )