غَل یا گَل مفهومی از دایره و چرخیدن را در خود دارد. گلیدن ، غلطیدن، غلطان.
غَّلو وسیله بازی بود که با سیم کلفت یا شلنگ به شکل دایره ساخته و بچه ها آن را می چرخاندند.
گَل گَل گردن به معنی چرخیدن.
گَلِنگ سوراخ گرد استخر که با چوب آن را می بستند.
و. . . . . .
غَّلو وسیله بازی بود که با سیم کلفت یا شلنگ به شکل دایره ساخته و بچه ها آن را می چرخاندند.
گَل گَل گردن به معنی چرخیدن.
گَلِنگ سوراخ گرد استخر که با چوب آن را می بستند.
و. . . . . .
در خراسان جنوبی نیز به معنی غلطیدن است و از همین واژه داریم واژه ی � گل گل� به فتح گ به معنی قل قل خوردن
به کسی که به پهلو دراز کشیده و به آرنج تکیه داده می گویند � ور بر گلیده�
به بازی کودکان که از یک سوی اتاق به سوی دیگر آن تند تند غلت می خورند می گویند� گل گل مجی� مجی به ضم م
به کسی که به پهلو دراز کشیده و به آرنج تکیه داده می گویند � ور بر گلیده�
به بازی کودکان که از یک سوی اتاق به سوی دیگر آن تند تند غلت می خورند می گویند� گل گل مجی� مجی به ضم م
در گویش خراسانی به گَلیدن ( غلت خوردن ) گویند
گِلیدَن. To muddy.
در کرمان به یک چیز فاسد گفته میشه گلیده
مثلا اون میوه ها گلیدن : اون میوه ها فاسد شدن
مثلا اون میوه ها گلیدن : اون میوه ها فاسد شدن
Galidan, در گویش شهرستان بهاباد غلتیدن، چرخیدن