گلیجان
لغت نامه دهخدا
گلیجان. [ گ ُ ] ( اِخ ) مرکز دهستان گلیجان شهرستان شهسوار است و در 6000گزی جنوب باختری شهسوار واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 355 تن است. آب آنجا از رودخانه چشمه گیله تأمین میشود. محصول آن برنج و مرکبات و شغل اهالی زراعت است. راه ده راه فرعی به شهسوار می باشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ).
گلیجان. [ گ ُل ْ لی ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کیوی بخش سنجید شهرستان هروآباد که در 15هزارگزی جنوب مرکز بخش کیوی و 6هزارگزی راه شوسه هروآباد به میانه واقع شده است. هوای آن سرد و دارای 359 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن راه شوسه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).
گلیجان. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ابرج بخش اردکان که در 79000گزی خاور اردکان و 1000گزی راه فرعی پل خان به خانی من واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 192 تن است. آب آنجا از چشمه قدمگاه تأمین میشود. محصول آن غلات و برنج و شغل اهالی زراعت وراه آن فرعی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
فرهنگ فارسی
دهی است از دهستان ایرج بخش اردکان
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید