گلچین

/golCin/

مترادف گلچین: خوشه چین، انتخاب، برگزینی، گزینش، لب، جنگ، زبده، منتخب

معنی انگلیسی:
pick, select, selection, gatherer of flowers, [fig.] selector

فرهنگ اسم ها

اسم: گلچین (دختر) (فارسی) (تلفظ: gol čin) (فارسی: گلچين) (انگلیسی: gol chin)
معنی: منتخب، برگزیده، آن که گل می چیند، گل چیننده، ( به مجاز ) آن که از بین یک مجموعه بهترین را انتخاب می کند، ( به مجاز ) ویژگی آن که از بین یک مجموعه به عنوان بهترین انتخاب شده باشد
برچسب ها: اسم، اسم با گ، اسم دختر، اسم فارسی

لغت نامه دهخدا

گل چین. [ گ ُ ] ( نف مرکب ) شخصی که گل می چیند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). گل چیننده :
نیابی کس از خاص و از عام گیتی
که از باغ انعام او نیست گلچین.
سوزنی.
|| باغبان. ( ناظم الاطباء ).

گل چین. [ گ ُ ] ( اِخ ) نام زنی بوده است ولی شعار. گویند خدا را در خواب دیده بوده است. ( برهان ). نام زنی. ( ناظم الاطباء ).

گل چین. [ گ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان دزآباد جزء شهرستان طارم. ( نزهة القلوب ص 65 ).

گل چین. [ گ ُ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد واقعدر 67هزارگزی شمال باختر اردل و متصل به راه گلچین به اردل. هوای آن معتدل و دارای 70 تن سکنه است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10 ).

فرهنگ فارسی

کسی که گل میچیند، به معنی هرچیزبرگزیده وانتخاب شده نیزمیگویند
( صفت ) ۱ - آنکه گل چیند گل چیننده : حیف ازان تازه گل که برشاخش دست گلچین روزگار نشست . ( هاتف اصفهانی ) ۲ - باغبان بوستان . ۳ - برگزیده منتخب .
ده کوچکی است از دهستان شوراب بخش اردل شهرستان شهرکرد

فرهنگ معین

( ~ . ) (اِ. ) ۱ - کسی که گل می چیند. ۲ - آن چه از میان یک مجموعه انتخاب شده است .

فرهنگ عمید

۱. کسی که گل می چیند.
۲. (صفت ) بهترین چیزی که از میان چند چیز انتخاب شده باشد، برگزیده، انتخاب شده.
* گلچین کردن: (مصدر متعدی ) [مجاز] برگزیدن، انتخاب کردن.

واژه نامه بختیاریکا

گُل گِر

دانشنامه عمومی

گلچین (آلبوم). گلچین یک از آلبومهای محمد اصفهانی می باشد که نسخه اصلی این آلبوم دارای ۹ قطعه می باشد و در سال ۱۳۷۶ توسط شرکت فرهنگی هنری سروش با آهنگسازی کسانی چون محمد میرزمانی، فریدون شهبازیان، شهریار فریوسفی و مجید اخشابی منتشر شد. [ ۱]
نسخه اورجینال این آلبوم دارای ۹ قطعه می باشد. [ ۲] [ ۳] [ ۴] [ ۵]
• شعر  :حافظ و قیصر امین پور
• آهنگساز: فریدون شهبازیان
• تنظیم: فریدون شهبازیان
• شعر  :سپیده کاشانی
• آهنگساز: علی بکان
• تنظیم کننده: علی بکان
• شعر: حافظ
• آهنگسازی: مجید اخشابی
• تنظیم کننده: مجید اخشابی
• شعر  :فریدون مشیری
• آهنگساز  : شهریار فریوسفی، منوچهر بیگلری
• تنظیم کننده  :منوچهر بیگلری
• شعر  :حسان
• تنظیم کننده :فریدون شهبازیان
• آهنگساز: فریدون شهبازیان
• شعر: احمد عزیزی
• آهنگساز: علی بکان
• تنظیم کننده: علی بکان
• شعر: حسان
• آهنگساز: محمد میرزمانی
• تنظیم کننده: محمد میرزمانی
• شعر  :سهیل محمودی
• آهنگساز: فریدون شهبازیان
• تنظیم کننده: فریدون شهبازیان
• آهنگساز: فریدون شهبازیان
• تنظیم کننده: فریدون شهبازیان
عکس گلچین (آلبوم)عکس گلچین (آلبوم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کوهی در استان کرمان، کوهستان پَلوار، با ارتفاع ۴,۰۹۳ متر. در ۵۵کیلومتری جنوب شرقی کرمان قرار دارد. سرچشمۀ رود گزنو است.

مترادف ها

elite (اسم)
زبده، نخبه، گلچین

varia (اسم)
جنگ، گلچین، اشیا گوناگون، مطالب گوناگون

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گلچینگلچینگلچینگلچین
برگزیده ها ، انتخاب شده ها مانند گلچین نگاره ها و فیلم ها
بلدرچین. لاچین. چین چین. گلچین. پاورچین. موچین. دارچین. . . و هر کلمه ایی چیندارد. تورکی است. . حروف گچپژ در عربی و لهجه هایش وجود ندارد. و مختص زبان تورکی است.
بهترین
برگزیده
دستاورد

بپرس