گلوچ. [ گ ُ ] ( اِ ) چشمک و غمزه با چشم. ( ناظم الاطباء ) ( شعوری ج 2 ورق 316 ) : مگر بوده گلوچی اندر آن بزم کشیده این چنین وضع آن پری شرم.لطیفی ( از شعوری ).