گلوله کردن. [ گ ُ لو ل َ / ل ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مدور کردن. گرد کردن. بشکل گلوله درآوردن. || مجازاً خوردن غذایی و این را در حال تعریض گویند: بشین غذا را گلوله کن ، یعنی زهرمار کن.
ball (فعل)رقصیدن، گلوله کردنclue (فعل)گلوله کردن، بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدنclew (فعل)گلوله کردن، بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن