گلوله

/golule/

مترادف گلوله: گرد، توپ، تیر، فشنگ، مچاله

معنی انگلیسی:
ball, spherical object, bullet, shot, round, gunshot, lead, pellet, projectile

لغت نامه دهخدا

گلوله. [ گ ُ لو ل َ / ل ِ ] ( اِ ) غلوله. قیاس شود با هندی باستان گلاو ( عدل ، لنگه )، کردی گلور ، گولوک ( گلوله )، ایضاً کردی ، کلول ( لوله ، غلطیدن ، سقوط سخت ) و ایضاً کردی ، گولوله . ( از حاشیه برهان قاطع چ معین ). غلوله که گروهه ریسمان و غیره باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). مهره. بندقه. پاره ای از سرب یا دیگر فلز گردکرده که در سلاحهای ناری به کار برند. زواله. غالوک.

فرهنگ فارسی

هرچیزگردوبهم پیچیده مانندگلوله نخ یاگلوله پنبه، ونیزتکه فلزکه برای تیراندازی باتوپ یاتفنگ بکارمیرود، غلوله هم گویند
(اسم ) ۱ - هر چیز گرد و پیچیدهگروهه : گلول. پنبه گلول. ریسمان گلول. نخ . ۲ - گویی کوچک از سنگ یا گل که بوسیل. کمان فلاخن تفک و غیره پرتاب کنند . ۳ - قطعه ای فلزی که در داخل آن مواد منفجره تعبیه شده و بوسیل. سلاح آتشین ( رولور تفنگ توپ و غیره ) پرتاب گردد . یا گلول. آتش زا . گلوله ایست دارای مواد شیمیایی که هدف را بوسیل. آن آتش میزند . یا گلول. آموزشی. گلوله ای که فاقد مواد منفجره است و برای تمرین تیراندازی بکار رود . یا گلول. اثر گذار . گلوله ای که بهدف ( اراب. جنگی ) می چسبد و گلوله های بعدی را با آن تنظیم کنند . یا گلول. اشک آور . گلوله ای که تولید اشک در چشمان کند . یا گلول. افشان . جزو گلوله های محترقه است که بالای سر نفرات دشمن منفجر می گردد . یا گلول. تاخیری . جزو گلوله های محترقه است که مدتی بعد از دخول بخاک منفجر می شود . یا گلوله ثاقب . گلوله ایست دارای نوک فولادی ضد زره که ماشین ها را سوراخ میکند . یا گلول. دود انگیز . گلوله ایست که پرده ای از دود ایجاد میکند . یا گلوله رسام . گلوله ای است که در مسیر خود از عقب اثر میگذارد و خط سیر را نشان میدهد . یا گلول. شیمیایی . گلوله ایست که در آن مواد شیمیایی بکار رفته . یا گلول. ضد زره . گلول. ضد اراب. جنگی است . یا گلول. مانوری . الف - سر جمع ( عین فشنگ تفنگ است ولی فاقد گلول. سر میباشد ) برای تنفگ . ب - سر چوبی برای مسلسل . یا گلول. محترقه . گلوله ایست که بمحل انفجار صدمه میرساند . یا گلول. محترق. شدید. گلوله ایست که بمحل انفجار آسیب سخت می رساند . یا گلول. مشقی . گلوله ای که برای مشق و تمرین بکار میرود ولی قدرت تخریب ندارد . یا گلول. منور . گلوله ایست مخصوص خمپاره انداز ها .

فرهنگ معین

(گُ لِ ) (اِ. ) ۱ - هرچیز گرد و گلوله مانند. ۲ - فشنگ ، جسمی ساخته شده از سرب که برای تیراندازی در سلاح های گرم به کار می رود.

فرهنگ عمید

۱. هرچیز گرد و به هم پیچیده: گلولهٴ نخ، گلولهٴ پنبه.
۲. (نظامی ) جسم مخروطی شکل فلزی که با سلاح گرم شلیک می شود.

واژه نامه بختیاریکا

( گلوله(تفنگ) ) تیر سهر
تیلِه
گُله؛
گُندُلی

دانشنامه عمومی

گلوله، مرمی یا پرّانه جسمی است که از سلاح گرم یا سلاح بادی شلیک می شود. گلوله معمولاً از فلز ( بیشتر سرب ) ساخته می شود و معمولاً فاقد مواد منفجره است. آسیبی که به هدف وارد می کند صرفاً ناشی از ضربه جسم جامد آن است. گلوله در سلاح کمری یا تفنگ بخشی از فشنگ است.
کلمه فارسی گلوله به صورت «غلوله» و «گولوله» نیز به کار رفته است. [ ۱] واژه گلوله یادگار دوره ای است که گلوله در سلاح های گرم به صورت کروی ساخته می شد. از قرن نوزدهم شکل گلوله ها تغییر کرد و به صورت کشیده و نوک تیز یا اسپیتزر درآمد. در برخی از متن های مربوط به شکار و تیراندازی واژه «مَرمی» نیز که واژه ای عربی است، به جای گلوله بکار می رود.
گلوله ها، ویژگی های مشترک منحصر به فردی دارند. به عنوان نمونه ویژگی های نظیر مُهر کالیبر با فونت به خصوص، آلیاژ پوسته گلوله و سه دندانه در جایی که چاشنی به پوکه فشنگ وصل می شود، نشان دهنده یک سازنده مشترک است. [ ۲]
هم چنین در برخی موارد، گلوله ها دارای مُهرهایی هستند که در بایگانی های عمومی اطلاعات مربوط به سازندگان سلاح موجود است. مُهرها دارای علامت گذاری کالیبر ساده هستند که معمولاً دو رقم آخر سال ساخت گلوله را نشان می دهند. در ضمن معمولاً گلوله ها در صندوق های چوبی نسبتاً بزرگی بسته بندی می شوند که اطلاعات کشور و شرکت سازنده گلوله بر روی جعبه را نشان می دهند. [ ۲]
عکس گلولهعکس گلوله

گلوله (فیلم ۱۹۹۶). گلوله ( انگلیسی: Bullet ) فیلمی در ژانر جنایی و درام است که در سال ۱۹۹۶ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به میکی رورک، توپاک شکور، آدرین برودی و تد لواین اشاره کرد.
بوچ استین یک یهودی از خیابان های بروکلین است که پس از هشت سال از زندان آزاد می شود. او به سرعت مانند سابق شروع به استعمال مواد مخدر به همراه بهترین دوستش لستر می کند اما…
عکس گلوله (فیلم ۱۹۹۶)

گلوله (فیلم ۲۰۱۴). گلوله ( انگلیسی: Bullet ) فیلمی در ژانر اکشن تریلر است که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد.
دنی ترخو به عنوان فرانک «گلوله» ماراسکو
جاناتان بنکس به عنوان کارلیتو کین
تورستن فوگز به عنوان کروگر
یولیا دیتسه به عنوان بروک مدیسون
مکس پرلیچ به عنوان لروی
تینسل کری به عنوان ونسا
جان سوج به عنوان فرماندار جانسون
• ایو مائورو به عنوان سامانتا
امیلیو ریورا به عنوان اسپیدی
• اریک سنت جان به عنوان استس
چاک هیتینگر به عنوان کایل
آیزاک سی سینگلتون جر به عنوان تبلیغ کننده
• آلیسون بال به عنوان دادستان کل
• رابرت بلانش به عنوان تارویس
اریک اعتباری به عنوان مانوئل کین
عکس گلوله (فیلم ۲۰۱۴)

گلوله (نشانه گذاری). گلوله یا نقطه گلوله ای ( به انگلیسی: bullet ) یک نشانه در تایپوگرافی است مثل:
• آیتم ۱
• آیتم ۲
• آیتم ۳
نماد گلوله را می توان با شکل های مختلفی مثل دایره، مربع یا فلش نشان داد. نرم افزارهای واژه پرداز رایج اشکال و رنگ های مختلفی برای این نماد ارائه می کنند.
فهرست هایی که با گلوله ایجاد می شوند، فهرست های گلوله ای نامیده می شوند.
از نقطه های توپی بیشتر در کارهای تخصصی مثل ارائه مطلب و کارهای مرجع استفاده می شود.
عکس گلوله (نشانه گذاری)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

هرا

مترادف ها

shot (اسم)
تیر، گلوله، پرتابه، گیلاس، عکس، جرعه، تزریق، منظره فیلمبرداری شده، یک گیلاس مشروب، ضربت توپ بازی

shaft (اسم)
تیر، میل، محور، میله، دسته، خدنگ، گلوله، چوب، پرتو، بدنه، استوانه، دودکش، ستون، بادکش، نیزه، قلم، چاه، چوبه

gunshot (اسم)
تیر، تیر اندازی، گلوله، زخم گلوله، تیر رس

ball (اسم)
توپ، بال، گلوله، گوی، توپ بازی، رقص، مجلس رقص، گرهک، ایام خوش، خوشی

bullet (اسم)
گلوله، مرمی، گلوله تفنگ

pellet (اسم)
گلوله، قرص، ساچمه یا خرج تفنگ

cartridge (اسم)
گلوله، فشنگ، کارتریج

missile (اسم)
گلوله، موشک، پرتابه، اسلحه پرتاب کردنی

pommel (اسم)
گلوله، سر عصا، جسم گلوله مانند، قاش زین، قرپوس زین، قبه شمشیر

blob (اسم)
گلوله، لکه، حباب، قطره

فارسی به عربی

رصاصة , صاروخ , طلق ناری , طلقة , عمود , قطرة , کرة

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گلولهگلولهگلولهگلوله
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های کردی
تاریخ زبان کُردی
دانش زبان شناسی اجازه می دهد مرزهای تقریبی مناطقی را که هسته اصلی قومی سخنرانان گویش های معاصر کرد شکل گرفته است، ترسیم شود. مکنزی در اوایل دهه ۱۹۶۰ ( مکنزی، ۱۹۶۱ ) در رابطه با تاریخ و گذشته زبان کردی فرضیاتی ارائه کرده است. مکنزی در آفرینش ایده های تدسکو ( ۱۹۲۱: ۲۵۵ ) و در مورد ویژگی های آوایی، مورفولوژیکی فونیکی مشترکی که بین کردی، فارسی و بلوچی مشترک است، مکنزی به این نتیجه رسید که گویشوران این سه زبان ممکن است یک بار در زمان های گذشته در تماس با هم و نزدیک به هم بوده اند. وی کوشیده است وحدت زبانی ادعایی فارسی - کرد - بلوچی را که احتمالاً در مناطق مرکزی ایران بوده بازسازی کند. مطابق نظریه مکنزی، پارس ها ( هخامنشیان ) �استان فارس�را در جنوب غربی اشغال کردند ( براساس این فرض که هخامنشیان به فارسی باستان صحبت می کرده اند و این زبان به درستی نیای فارسی امروزی باشد ) ، بلوچ ها ( پروتو - بلوچ ها، اجداد بلوچ های امروزی ) در مناطق مرکزی غرب ایران ساکن بوده اند و کردها ( پروتو - کردها، اجداد کردهای امروزی ) در شمال غربی لرستان و اصفهان کنونی زندگی می کرده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

ارتباط زبان اوستایی، پارسی، مادی و پهلوی با زبان های کردی
در سال های اخیر تصور نادرستی در بین عوام از ارتباط�زبان اوستایی�و کردی ایجاد شده است. زبان اوستایی یک زبان ایرانی شرقی است و زبان های کردی جزو شاخه غربی زبان های ایرانی اند و به طبع نمی توانند بازمانده یک زبان ایرانی شرقی ( اوستایی ) باشند. همانندی های فارسی، کردی، بلوچی و هر زبان ایرانی دیگر با اوستایی بدین دلیل است که همه این زبان ها ایرانی اند و از یک نیای مشترک زبان نیا - ایرانی منشعب شده اند.
از�زبان مادی�نیز تنها واژگان انگشت شماری در آثار دیگر زبان ها به جای مانده و به طبع بر اساس چند واژه معدود نمی توان هیچ زبانی را بازمانده زبان مادی دانست. همچنین زبان اوستایی و مادی متعلق به دوره کهن یا باستانی زبان های ایرانی اند و هیچ بازمانده شناخته شده ای در دوره میانه زبان های ایرانی ندارند. همه زبان های کردی متعلق به دوره نوین زبان های ایرانی اند و نیای مستقیمی در دوره میانه ندارند.
زبان پهلوی ساسانی که نام دانشگاهی آن�پارسی میانه�است و�پارسیگ�نامیده می شده، نیای زبان فارسی است و طبیعتاً مانند فارسی، یک زبان ایرانی جنوب غربی است. زبان پهلوی اشکانی ( زبان پارتی ) یا�پهلوانی�یک زبان ایرانی شمال غربی است و از این نظر با�تالشی، �گیلکی، �مازندرانی ( طبری ) ، �زازایی، �گورانی�هم خانواده است
زبان کردی متعلق به شاخه ایرانی خانواده هندو اروپایی است. زبان شناسان معمولاً زبان کردی را به عنوان زبان های شمال غربی ایران�و�بعضی محققان این زبان را به عنوان میانجی بین شمال غرب ( اشکانی ) و جنوب غربی ( پارسی باستان ) ایران طبقه بندی می کنند. مارتین ون براینسنن یادآور می شود که �کردی ویژگی و عنصر زبانی قوی جنوب غربی ( پارسی هخامنشی ) را دارد�، در حالی که �زازا و گوران متعلق به گروه شمال غربی ( اشکانی _ مادی ) ایران هستند�
لودویگ پولس معتقد است که کردی به نظر می رسد زبان اصلی شمال غربی ایران است. اما اذعان می کند که ویژگی های مشترک بسیاری با زبان های جنوب غربی ایرانی مانند پارسی باستان دارد، که ظاهراً به دلیل تماس های طولانی مدت و زیاد تاریخی می باشد.
ولادیمیر مینورسکی خاورشناس و دیپلمات روسی معتقد است اقوام کردها بازماندهٔ مادها هستند، ولی هیچ ادعا و اثبات زبان شناختی مبنی بر ارتباط زبان های کردی امروز با زبان مادی ارائه نداده است و فقط از دید تاریخی به مسئله نگریسته است. همان طور که گفته آمد، زبان مادی متعلق به دوره کهن یا باستانی زبان های ایرانی اند و هیچ بازمانده شناخته شده ای در دوره میانه زبان های ایرانی ندارند. همه زبان های کردی متعلق به دوره نوین زبان های ایرانی اند و نیای مستقیمی در دوره میانه ندارند و از زبان مادی نیز تنها چند واژه در نوشته های دیگر زبان های باستانی به جای مانده است.
در سال ۱۹۵۱ یکی از شاگردان معروف مینورسکی بنام دی. ان. مک کنزی که جزو سرشناس ترین متخصصین فارسی میانه ( پهلوی ) و زبانهای کردی شمرده می شود، مقاله ای با عنوان �ریشه های زبان کردی� نوشت. او در این نوشته اظهار تعجب کرد که چرا باوجود آنکه استاد مینورسکی به بسیاری ادعاهای مبالغه آمیز و مبهم دربارهٔ �ریشه کردها� جواب داده است، هنوز �موضوع کردهای معاصر به تاریخ از یک انگیزه بسیار ساده سرچشمه می گیرد و آن هم نیاز به اجداد قهرمان است و از آنجا که دوره امپراتوری مادها هنوز به اصطلاح صاحبی ندارد، کردهای معاصر پنهان نمی کنند که می خواهند مادهای باستان را در این نقش ببینند.
مک کنزی پس از بررسی بسیاری از گونه های زبان های ایرانی در مقاله معروفش بنام �ریشه های زبان کردی� می نویسد: �وظیفه نخست من باید تعریف زبان کردی از طریق تعیین مشخصاتی باشد که آن را از دیگر لهجه های ایرانی متمایز می کند. متأسفانه باید در ابتدای این بحث اعتراف کنم که نتایجی که به آن رسیده ام، عموماً منفی هستند، زیرا تقریباً در برابر هر مشخصه ویژه زبان کِردی، یک مشخصه مشابه در دستکم یک لهجه دیگر ایرانی وجود دارد� آنگاه او در ادامه این مقاله به تحلیل و مقایسه خصوصیات دستوری و صرفی ( مورفولوژیک ) کردی با دیگر زبان های ایرانی می پردازد، تا با نمونه های مختلف نظر خود را ثابت کند که کردی نیز مانند دیگر شاخه های خانواده زبان های ایرانی، یکی از این زبان هاست – مانند بلوچی یا لُری، تاتی – آذری یا گیلکی. بنظر مک کنزی و ویندفور کُردی از نزدیک ترین زبان های ایرانی به پارسی باستان ( هخامنشی ) است و حتی در دوره ای تحت تأثیر زبان پارتی بوده است که می دانیم ریشه اش در شرق دریای کاسپین بوده و در زمان اشکانیان زبان پارتی تقریباً همه گونه های زبان های ایرانی از جمله فارسی، کردی، تاتی، زازاکی و بلوچی و گورانی را تحت تأثیر خود قرار داده است
در مقابل، �گارنیک آساتوریان�نیز معتقد است که تنها بازمانده زبان مادی شاید�تاتی�در�آذربایجان�و�زبان های مرکزی�کاشان باشد. �صحت این نظریه را دیاکونف نیز مورد تأیید قرار داده است. چنان که وی در اثر مشهورش موسوم به �تاریخ ماد� می نویسد:
�هنوز در زمان حاضر هم تات ها و تالشی ها و مازندرانی ها به لهجه هایی سخن می گویند که از بقایای زبان هند و اروپایی می باشد که در آغاز زبان مادهای شرقی بوده است. امتیاز ویژه این لهجه ها، کهنگی و مهجوری اصوات می باشد که در بسیاری موارد با زبان فارسی تفاوت داشته و با مادی و پارتی و اوستایی مشابهت دارد�
• منابع ها. بلو، جویس� ( ۱۳۹۰ ) . �کردی�. �راهنمای زبان های ایرانی. ج. �۲. ترجمهٔ آرمان بختیاری، �عسکر بهرامی، �حسن رضایی باغ بیدی، نگین صالحی نیا. تهران: انتشارات ققنوس. �شابک�۹۶۴ - ۳۱۱ - ۳۹۰ - ۶.
• کردها نوادگان مادها - و. مینورسکی - ۱۳۸۲ نشر: ژیار
• مکالمات روزمره زبان کردی. مصطفی خرم دل. سال چاپ: ۱۹۸۱ نشر: انتشارات کردستان
• ( برگرفته از کتاب �قاموس زبان کردی�، تألیف عبدالرحیم ذبیحی، چاپ ۱۹۸۸ )
• وبسایت کردستان به آدرس: www. sorankurdistani. com
• فرهنگ کردی - کردی - فارسی ( هه نبانه بورینه۹ - عبدالرحمان شرفکندی ( هه ژار ) - انتشارات سروش
• Nikitine, Basil: Les Kurdes, Paris, 1956
• Ahmad, J. R. �: Dirasat Kurdiyah fi bilad Subartu ( 'Kurdish Studies in the Country of Subartu' ) - - in Arabic - Baghdad, 1984
• Ahmad, Jemal Rashid: Tarikh el - Kurd el - Qadim ( `The Ancient History of the Kurds' ) - - in Arabic - publication of the Saladin University, Hawler, 1990
• Driver, G. K. �: The Name Kurd and its Philological Connections; JRAS, 1923
• Driver, G. K. �: The Dispersion of the Kurds in Ancient Times, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland ( JRAS ) 1921, Part Four, pp. 563–572
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

گلولهگلولهگلولهگلوله
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
گلوله
Bullet : گلوله
Cartridge : فشنگ - تیرِ تفنگ ( تیرِ کمان میشه Arrow )
Cartridge Case / Case : پوکه
Primer : چاشنی
Rim : لبه - حاشیه
Projectile : پرتابه
Propellant : سوخت رانش ( موشک - فشنگ - . . . )
...
[مشاهده متن کامل]

Gunpowder : باروت
Fuel : سوخت
Propulsion : پیشرانش
Spacecraft propulsion : پیشرانش فضایی
Rocket propellant : پیشران/سوخت راکت
( Aviation fuel ( s : سوخت هواپیما
An ion thruster/ion drive/ion engine : پیشرانه یونی
Thrust : رانش
Thruster : رانشگر
Nuclear propulsion : پیشرانه هسته ای ( فضاپیما )
🚨🚨 البته گاهی به Engine که موتور هست، دیشرانه هم میگویند

گرد، توپ، تیر، فشنگ، مچاله، گوی
گلوله :تحریف کلمه گوی لوله می باشد ودر اصل منظور از گوی لوله، گوی های فلزی بودند که در لوله ی توپ قرار می دادند.
غده، تومور
هرا

بپرس