گلنگ

گویش مازنی

/gelenak/ روستایی در منطقه ی کجور و چالوس

واژه نامه بختیاریکا

( گلنگ * ) معلق؛ در اوج
( گُلِنگ ) قله

پیشنهاد کاربران

مردان قدیم نقل میکنند که خانی بزرگ که گوسفندان فروانی داشته است بر اثر یک بیماری که تمام گله آن خان بزرگ لنگ میشود نام این طایفه بزرگ را گلنگ میگویند
مردان قدیم نقل میکنند که یک خان یا یک فرمانروا که گوسفندان زیادی داشته است بر اثر بیماری تمام گوسفندان آن خان لنگ شده واز آن روز به بعد نام آن طایفه بزرگ راگلنگ مینامند
گلنگ: نام طایفه ای که در هرمزگان و جنوب فارس زندگی می کنند. به معنای طایفه ای دامدار می باشد. ( گلهَ لَنگ / لنگ در اینجا به معنای طایفه است. )
در بندرعباس به مزاح، آنان را صاحبان گله لنگ می خواندند.
واژه گلنگgaleng به معنای چوبی است که در سوراخ استخر قرار می دهند تا جلو رفتن اب را بگیرد
در غرب و شرق بندرعباس و جنوب فارس طائفه هایی زندگی می کنند که از قدیم الایام آنها را به خاطر لهجه و استفاده زیاد از حرف گاف در پس و پیش کلمات آنها را گلنگ نامیده اند در لهجه بندری گل یا گلن یعنی باره ،
...
[مشاهده متن کامل]
تکرار و دوباره و گاف آخر معرف خود حرف گاف است امروزه هم در محله هایی در بندر عباس مانند سورو ، خواجه عطا و شهرک شقو ( شغو ) این لهجه رایج است آنها برویم را برنگ و بیاییم را بیانگ و بسیاری کلمات و قفلهای دیگر که به گاف ختم میشود

به گفته قدیمیهاخان بزرگی بوده دارای گوسفندان فراوان که گوسفندان دراثربیماری لنگ شدن معروف شدبه گله لنگ
نام طایفه ای در جنوب شرقی فارس و شمال هرمزگان
اصل آن�گله لنگ�بوده؛یعنی طایفه ای عشایری که در مقطعی گله هایشان لنگ بوده است.

بپرس