هر چیز گداختنی که دراز شده باشد چون شمش و شیش و گلفهشنگ -
شوشه همان شمش است در فارسی خوارزمی و فارسی پهلوی و فارسی پهلوی سورانی ( فارسی سورستان ) حرف واو و میم به هم دگرش داشتند مانند دمان و دوان و پرماسیده و ماسیده مویز و ممیز و میویز و میمیز و کاوس و کاموس چمان و چوان چم و چو ( در سورانی چاو شده ) و شوشه و شیشه هردو چون خون و خین توت و تیت لوت و لیت است
... [مشاهده متن کامل]
وآژه شمشیر نیز که در پهلوی به گونه شوشیر و شفشیر امده به گونه ای از تیغ میگفتند وگرنه در پارسی باستانی شمشیر را توره میگفتند که با تبر از ریشه اند شوشه شمشه گلفهشنگ و دنگداله و قندیل به اب افسرده دراز چه اویخته باشد چه در نه و هر گداخته ای که سرد شده باشد واژه های شیش شمش شفش شمشیر شوشه و شیشه از همین ریشه اند و گلفهشنگ که به گونه گل فخشنگ هم امده همان گل پخشنگ ااست گل پخش
آبشاری که یخ بسته است.
هر چیز روانی که از بلندی بریزد و بسبب سرما ویا نوع خود بعداز ریزش بدون وجود سرما ی شدید منجمد شود و روی هم انباشته شود و مخروطی تشکیل دهد.