لغت نامه دهخدا
گلانیدن. [ گ ُ دَ ] ( مص ) در گناباد گلیدن و گلاندن ( غلطانیدن ). ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). «گنابادی ». تکانیدن و افشاندن دامن جامه و قالی و امثال آن. ( برهان ) ( آنندراج ) :
سحرگه باد برگ گل گلان است
ز درد آن فغان بلبلان است.زراتشت بهرام پژدو.
رجوع به گلان و گلاندن شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) تکاندن و افشاندن دامن جامه و قالی و برگ گل و غیره .
در گناباد گالیدن و گالاندن