گلاندن

لغت نامه دهخدا

گلاندن.[ گ ُ دَ ] ( مص ) پاشیدن و افشاندن. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

گلانیدن:افشاندن، تکانیدن، تکان دادن درخت که میوه آن بریزد، وبتشدیدلام یعنی غلتانیدنگلاننده:تکان دهنده، تکاننده
( مصدر ) تکاندن و افشاندن دامن جامه و قالی و برگ گل و غیره .
پاشیدن و افشاندن

فرهنگ عمید

۱. افشاندن.
۲. تکانیدن.
۳. تکان دادن درخت که میوه های آن بریزد.

پیشنهاد کاربران

گلاندن یا گلیدن واژه ای فارسی با گویش همدانی به معنای غلطاندن چیزی بر روی زمین به طور مثال در قدیم وسیله ای بودبه اسم بام گلان سنگی استوانه ای بود که از دو طرف به یک دستگیره مهار شده بود و آن را برای مسطح کردن بام خانه روی بام می غلطاندن

بپرس