گلابزنه

لغت نامه دهخدا

گلابزنه. [ گ ُ زَ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) رشاشه. رجوع به گلابزن و گلاب پاش و گلابدان شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) آنکه گلاب پاشد . ۲ - ( اسم ) گلاب پاش گلابدان : در قهقهه زگری. دل چون گلاب زن در خرمی زسوز جگر همچو مجمرم . ( سید حسن غزنوی )
رشاشه .

پیشنهاد کاربران

بپرس