گل گنده. [ گ ُ گ َ دَ / دِ] ( اِ مرکب ) نوعی از کما باشد و آن بغایت گنده و بدبو میشود. و زنان به جهت فربهی حلوا کنند و خورند. ( برهان ) ( آنندراج ). کلیکان و کما. ( جهانگیری ). الفاظ الادویه این لغت را اشتباهاً گل گنبده ضبط کرده است.
فرهنگ فارسی
نوعی از کما باشد و آن بغایت گنده و بد بو میشود .
واژه نامه بختیاریکا
( گِل گُندِه ) از مصالح ساختمانی قدیمی با نام فارسی خشت؛ گِل های قدیمی در اندازه هایی ثابت بکار برده میشدند.