گل پرست

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

گل پرست. [ گ ُ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) عاشق گل. دوستدارنده گل. کسی که گل را بسیار دوست دارد. آنکه به پرورش گل اهتمام فراوان دارد :
نگه کرد دستان ز تخت بلند
بپرسید کاین گل پرستان که اند.
فردوسی.
باغ بتخانه گشت و گلبن بت
باده خواران گل پرست شمن.
فرخی.
گلبن پرند لعل همی برکشد بسر
باران گل پرست همی گسترد نثار.
فرخی.
باغ گردد گل پرست و راغ گردد لاله گون
باد گردد مشکبوی و ابر مرواریدبار.
فرخی.
چو سرو سهی دسته گل به دست
سهی سرو زیبا بود گل پرست.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) عاشق گل دوستدار گل : از بلبل گل پرست خوش سازتری و ز قمری نغز گوی طناز تری . ( خاقانی )

پیشنهاد کاربران

بپرس