گل و لای

/gelolAy/

مترادف گل و لای: شل، وحل

معنی انگلیسی:
dirt, mire, mud, silt, slime, wallow

لغت نامه دهخدا

گل و لای. [ گ ِ ل ُ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) پس از طغیان آب در رودخانه یا نهر مقداری رسوبات از خود باقی گذارد که آنرا گل و لای خوانند. عَجَل. ( منتهی الارب ): تَسمیل ؛ گل و لای آوردن دلو از چاه. ضطیط و ضطط؛ گل و لای سخت. تقن ؛ گل و لای چاه.فراش ؛ گل و لای خشک شده بر روی زمین. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

پس از طغیان آب در رودخانه یا نهر مقداری رسوبات از خود باقی گذارد که آنرا گل و لای خوانند .

پیشنهاد کاربران

هَش ، شُل ، وَحَل ، خَلاب
در لری بختیاری
گل و لای / گل آلود / گلی: گِل هَرِّه، هَرِّه
گِل و خاک ، باطلاق
mud
Poor Kathy fell flat on her face in the mud
کتی بیچاره صاف با صورتش افتاد تو گل ولای
وحل
لجن
هش

بپرس