گل و شمشیر ( کره ای: 칼과 꽃; لاتین نویسی اصلاح شده: Kalgwa kkot ) یک مجموعهٔ تلویزیونی کره جنوبی سال ۲۰۱۳ با بازی کیم اوک - بین و اوم ته وونگ است. این مجموعه از ۳ ژوئیه تا ۵ سپتامبر ۲۰۱۳، روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ساعت ۲۱:۵۵ ( کی اس تی ) از کی بی اس۲ برای ۲۰ قسمت پخش شد. کیم اوک - بین و اوم ته وونگ نقش عاشقانی را به تصویر کشیدند که عشق آنها به خاطر نبرد پدرانشان برای قدرت سیاسی در دوران گوگوریو، با مشکل مواجه است. [ ۱] [ ۲] [ ۳]
درام دوره ای در سال های گرگ و میش گوگوریو اتفاق می افتد. ژنرال نظامی یئون گائه سمون می خواهد با سلسله تانگ وارد جنگ شود، اما پادشاه صلح طلب یئونگ نیو دیپلماسی و ثبات ملی را انتخاب می کند و در نبرد اراده آنها، شورای کاخ بین "شاهین" و "کبوتر" تقسیم می شود.
یئونگ نیو دو فرزند دارد، شاهزاده خانم سوهی و ولیعهد هوانگ وون. پادشاه به ویژه به دختر بزرگ ترش سوهی به خاطر باهوش بودن، قاطعیت، همدلی و شمشیر زن عالی افتخار می کند و در جریان بحث های مکرر آنها در مورد مسائل دولتی و سیاسی به عقیده او احترام می گذارد. هوانگوان جوانتر و ضعیف تر، علیرغم اینکه وارث است، تصدیق می کند که برای حکومت مناسب نیست و ترجیح می دهد کتاب هایش را بی سر و صدا در اتاقش بخواند. با این وجود، خواهر و برادرها رابطه نزدیک و محبت آمیزی با یکدیگر و پدرشان دارند.
در همین حال، پسر نامشروع یئون گائسومون، چونگ، که از مادری برده متولد شده است، به امید تماشاگرانی با پدرش، وارد پایتخت می شود. در حالی که در جاده هستند، ولیعهد و شاهزاده خانم در کالسکه خود مورد حمله قرار می گیرند. یئون گاسومون و متحدانش قاتلانی را برای جعل حمله تانگ استخدام کرده بودند، زیرا این می تواند زمینه ای برای جنگ شود. چوننگ نقابدار با مشاهده این موضوع از روی پشت بام، از تیر و کمان خود برای کشتن یک قاتل بازمانده در بازداشت استفاده می کند تا از دخالت دادن پدرش جلوگیری کند. کمی بعد، چونگ و سو هی در بازار با هم آشنا می شوند و در نگاه اول عاشق هم می شوند.
پس از اینکه پدرش او را رد می کند، چونگ تصمیم می گیرد چیزی از زندگی او بسازد و یکی از اعضای گارد سلطنتی می شود، در حالی که سو هی از پدرش بی خبر است. هنگامی که او یک سوء قصد دیگر را خنثی می کند، چونگ توسط جانگ برادرزاده پادشاه به عنوان تیرانداز نقابدار شناخته می شود و او به اعدام محکوم می شود. یئون گاسومون جاه طلبی های جانگ را شکار می کند، و با هم نقشه می کشند تا چونگ را از حلق آویز کردن نجات دهند، بدون اینکه سو هی غمگین که باور دارد مرده است. اما چونگ نمی تواند مقاومت کند که خود را به او نشان دهد و عاشقان با خوشحالی دوباره به هم می رسند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفدرام دوره ای در سال های گرگ و میش گوگوریو اتفاق می افتد. ژنرال نظامی یئون گائه سمون می خواهد با سلسله تانگ وارد جنگ شود، اما پادشاه صلح طلب یئونگ نیو دیپلماسی و ثبات ملی را انتخاب می کند و در نبرد اراده آنها، شورای کاخ بین "شاهین" و "کبوتر" تقسیم می شود.
یئونگ نیو دو فرزند دارد، شاهزاده خانم سوهی و ولیعهد هوانگ وون. پادشاه به ویژه به دختر بزرگ ترش سوهی به خاطر باهوش بودن، قاطعیت، همدلی و شمشیر زن عالی افتخار می کند و در جریان بحث های مکرر آنها در مورد مسائل دولتی و سیاسی به عقیده او احترام می گذارد. هوانگوان جوانتر و ضعیف تر، علیرغم اینکه وارث است، تصدیق می کند که برای حکومت مناسب نیست و ترجیح می دهد کتاب هایش را بی سر و صدا در اتاقش بخواند. با این وجود، خواهر و برادرها رابطه نزدیک و محبت آمیزی با یکدیگر و پدرشان دارند.
در همین حال، پسر نامشروع یئون گائسومون، چونگ، که از مادری برده متولد شده است، به امید تماشاگرانی با پدرش، وارد پایتخت می شود. در حالی که در جاده هستند، ولیعهد و شاهزاده خانم در کالسکه خود مورد حمله قرار می گیرند. یئون گاسومون و متحدانش قاتلانی را برای جعل حمله تانگ استخدام کرده بودند، زیرا این می تواند زمینه ای برای جنگ شود. چوننگ نقابدار با مشاهده این موضوع از روی پشت بام، از تیر و کمان خود برای کشتن یک قاتل بازمانده در بازداشت استفاده می کند تا از دخالت دادن پدرش جلوگیری کند. کمی بعد، چونگ و سو هی در بازار با هم آشنا می شوند و در نگاه اول عاشق هم می شوند.
پس از اینکه پدرش او را رد می کند، چونگ تصمیم می گیرد چیزی از زندگی او بسازد و یکی از اعضای گارد سلطنتی می شود، در حالی که سو هی از پدرش بی خبر است. هنگامی که او یک سوء قصد دیگر را خنثی می کند، چونگ توسط جانگ برادرزاده پادشاه به عنوان تیرانداز نقابدار شناخته می شود و او به اعدام محکوم می شود. یئون گاسومون جاه طلبی های جانگ را شکار می کند، و با هم نقشه می کشند تا چونگ را از حلق آویز کردن نجات دهند، بدون اینکه سو هی غمگین که باور دارد مرده است. اما چونگ نمی تواند مقاومت کند که خود را به او نشان دهد و عاشقان با خوشحالی دوباره به هم می رسند.
wiki: گل و شمشیر