با این غرور حسن که در هر گل زمین
خلقی در آرزوی سلام تو میکشد.
بابافغانی ( از شعوری ).
یک دل هزار زخم نمایان نداشت راست یک گل زمین هزار خیابان نداشت راست.
صائب ( از آنندراج ).
باشد نشان پای تو آرامگاه مایک گل زمین ز سایه گلبن مرا بس است.
سالک یزدی ( از آنندراج ).
و رجوع به گله شود.