لغت نامه دهخدا
گل خراسانی. [ گ ِ ل ِ خ ُ ] ( ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) گلی است که آنرا بریان کرده خورند و به عربی طین مأکول و طین نیشابوری خوانند و آن بغایت سفید میباشد و بشیرازی گل سفید گویند، منع قی کردن کند.( برهان ) ( آنندراج ). گل سپید که جهت دفع قی و آشوب دل آنرا خورند. ( ناظم الاطباء ). طین خراسانی. ( دزی ).
فرهنگ فارسی
گلی است که آنرا بریان کرده خورند و بعربی طین ماکول و طین نیشابوری خوانند و آن بغایت سفید میباشد و بشیرازی گل سفید گویند منع قی کردن کند .