گل براندودن

لغت نامه دهخدا

گل براندودن. [ گ ِ ب َ اَ دَ ] ( مص مرکب ) بستن به گل. مسدود کردن با گل. || استوار کردن چنانکه خبری از آن نتواند درشدن :
در خلق را گل براندوده ام
در این در بدین دولت آسوده ام.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

بپرس