گل براندودن. [ گ ِ ب َ اَ دَ ] ( مص مرکب ) بستن به گل. مسدود کردن با گل. || استوار کردن چنانکه خبری از آن نتواند درشدن : در خلق را گل براندوده ام در این در بدین دولت آسوده ام.
نظامی.
پیشنهاد کاربران
گل گرفتن گل مالی کردن کنایه از : بستن مسدود کردن در خلق را گل براندوده ام درین در بدین دولت آسوده ام ✏ �نظامی�