گل بدن

لغت نامه دهخدا

گل بدن. [ گ ُ ب َ دَ] ( ص مرکب ) از اسمای محبوب است. || آنکه بدن او در نرمی و نازکی به گل ماند. || ( اِ مرکب ) نوعی قماش متعارف هندوستان مثل تافته که قماش دورنگ بود، مثلاً سرخ که به سیاهی زند. ( آنندراج ). نوعی از پارچه ابریشمی. ( ناظم الاطباء ) :
هوایش کار پوشش مختصر کرد
چو گلبن گلبدن باید به بر کرد.
میریحیی شیرازی ( ازآنندراج ).
اگرترا سر آرایش است چون طاووس
لباس گلبدن داغ میتوان پوشید.
ملا مفید بلخی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) آنکه بدنش همچون گل لطیف و نازک است محبوب . ۲ - نوعی قماش ابریشمی معمول هندوستان مانند تافته که قماش دو رنگ است ( مثلا سرخی که بسیاهی زند ) : هوایش کار پوشش مختصر کرد چو گلبن گل بدن باید ببر کرد . ( میر یحیی شیرازی )

فرهنگ عمید

آن که بدنی لطیف و زیبا مانند گل دارد.

پیشنهاد کاربران

بپرس