گل افشانی. [ گ ُ اَ ] ( حامص مرکب ) عمل گل افشاندن. عمل گل باران کردن : جوانمردی کن ازمن بار بردارگل افشانی بس از ره خار بردار.نظامی.روی درکش به کنج پنهانی شادمان بین درآن گل افشانی.نظامی.روی بهرام از آن گل افشانی سرخ شد چون رحیق ریحانی.نظامی.رجوع به گل افشان و گل افشان کردن شود.