گفتنی

/goftani/

معنی انگلیسی:
that must or can be said, (word) that must or can be said, accountable, communicable

لغت نامه دهخدا

گفتنی. [ گ ُ ت َ ] ( ص لیاقت ) لایق گفتن. ( آنندراج ). سزاوار گفتن. آنچه گفتن آن لازم باشد :
سخن گفته شد گفتنی هم نماند
من از گفته خواهم یکی با تو راند.
فردوسی.
همه گفتنی ها بدو بازگفت
همه رازها برگشاد از نهفت.
فردوسی.
همانگه بگفت آنچه بد گفتنی
همه درپذیرفت پذرفتنی.
فردوسی.
نامردمی نورزی ورزی تو مردمی
ناگفتنی نگویی گویی تو گفتنی.
منوچهری.
پیر بخاری را صلتی دادند و وزیر ویرا بخواند و آنچه گفتنی بود جواب پیغامها با وی بگفت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 500 ).آنچه گفتنی و نهادنی بود بنهادند و بگفتند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 395 ). و از این بود که زکریا در شریعت روزه داشتی از گفتنی و خوردنی. ( قصص الانبیاء ص 202 ).
مدح شه چون جابجا منزل به منزل گفتنی است
ماندن مداح یکجا برنتابد بیش از این.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - لایق گفتن سزاوار گفتن . ۲ - آنچه گفتن آن لازم باشد : در طالع تو چند سخن گفتنی همی بینم .
لایق گفتن .

فرهنگ عمید

درخور گفتن.

پیشنهاد کاربران

utterable
expressible
در روز و روزگار کنونی از این واژه به ناشایست ترین گونه ای در نوشتارهای سیاسی و اجتماعی سود برده می شود:
گفتنی است* پیش تر کمیسیونر انرژی اتحادیه اروپا گفته بود که هرکدام از شرکت های کوچک می توانند از طریق European investment bank حدود ۲۰ میلیون یورو سرمایه گذاری کنند و این پروژه ها را با بخش خصوصی ایران انجام دهند.
...
[مشاهده متن کامل]

* این �گفتنی است�، . . . افزون بر آنکه درخور سود بردن از آن در گزارش های رسانه ای و یا کارهای پژوهشی نیست و بیش تر بدرد داستانگویی بویژه برای بچه ها می خورد، در اینجا افزونه ( زائده ) ای بیش نیست. بدون آن، جمله سبک تر و زیباتر شده، بار درونی خود را نیز بهتر نشان می دهد. ب. الف. بزرگمهر
برگرفته از نوشتاری در پیوند زیر:
ب. الف. بزرگمهر ۲۹ مهر ماه ۱۳۹۷
https://www. behzadbozorgmehr. com/2018/10/blog - post_96. html

بپرس