گفتاری در باب ریشه و بنیان های نابرابری میان انسان ها ( به انگلیسی: Discourse on the Origin and Basis of Inequality Among Men ) ، اثری به زبان فرانسوی، از ژان ژاک روسو است که در سال ۱۷۵۵ منتشر گردید. این اثر به نام گفتار دوم نیز مشهور است.
روسو تصور خود از مفهوم وضع طبیعی انسان را در ابتدای اثر خود نشان می دهد. تصویر او از وضع طبیعی، در واقع یک مدل فرضی از وضع طبیعی انسان است. او سپس از همین طریق سعی می کند نشان دهد که انسان ها چگونه جامعه مدنی را به وجود آورده اند که در نهایت به این نتیجه می رسد که مالکیت خصوصی منبع اصلی و اساس همه نابرابری ها است. [ ۱]
در بعضی تفسیر ها ( مانند نویهاوزر ) ، ریشه و عامل نابرابری در جامعه، انگیزه ای است به نام آمور پراپر یا حب ذات[ ۲] . در نظر روسو، انسان ذاتاً نیک است، اما با ورود به جامعه، انگیزه ای در او پدید می آید که می خواهد در نگاه دیگران به رسمیت شناخته شود. بنابراین گرچه عوامل دیگری چون، تقسیم کار، مالکیت خصوصی و ظهور نهاد سیاسی تاثیری عمیق در به وجود آمدن نابرابری داشته اند، اما بدون آمور پراپر امکان ظهور نابرابری، به این وسعت و شدت، در جوامع انسانی وجود نداشت[ ۲] .
خلاصه افکار روسو در این اثر، بدین ترتیب است:[ ۳]
الف ) طبیعت، انسان را خوب خلق کرده ولی جامعه او را شرور کرده است.
ب ) طبیعت انسان را آزاد آفریده ولی جامعه او را برده کرده است.
پ ) طبیعت انسان را خوشبخت به وجود آورده ولی جامعه موجب بیچارگی او شده است.
این سه قضیه، که به هم مربوط است، یک حقیقت را بیان می کنند و آن اینکه: نسبت اجتماع به عالم طبیعت مانند نسبت شر است به خیر؛ البته، اگرچه روسو انسان را در طبیعت اولیه خوشبخت می یابد به هیچ رو توصیه نمی کند که انسان مسیر بازگشت به گذشته را آغاز کند، چرا که آن را هم غیرممکن می داند و این بازگشت را هم موجب فلاکت آدمی تلقی می کند. [ ۳]
این اثر در سال ۱۷۵۴ در پاسخ به پرسشی که در مسابقه آکادمی دیژون مطرح گردید، نوشته شد. پرسش بدین ترتیب بود: "منشا نابرابری در میان انسان ها چیست و آیا قانون طبیعی آن را مجاز می داند؟" در نهایت روسو در این مسابقه برنده نشد اما در سال ۱۷۵۵ متن خود را منتشر کرد.
این اثر در سال ۱۳۸۶ توسط حسین راغفر و حمید جاودانی، به فارسی برگردانده شده است. این کتاب توسط مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی با عنوان «گُفتاری در بابِ نابرابری» به چاپ رسیده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفروسو تصور خود از مفهوم وضع طبیعی انسان را در ابتدای اثر خود نشان می دهد. تصویر او از وضع طبیعی، در واقع یک مدل فرضی از وضع طبیعی انسان است. او سپس از همین طریق سعی می کند نشان دهد که انسان ها چگونه جامعه مدنی را به وجود آورده اند که در نهایت به این نتیجه می رسد که مالکیت خصوصی منبع اصلی و اساس همه نابرابری ها است. [ ۱]
در بعضی تفسیر ها ( مانند نویهاوزر ) ، ریشه و عامل نابرابری در جامعه، انگیزه ای است به نام آمور پراپر یا حب ذات[ ۲] . در نظر روسو، انسان ذاتاً نیک است، اما با ورود به جامعه، انگیزه ای در او پدید می آید که می خواهد در نگاه دیگران به رسمیت شناخته شود. بنابراین گرچه عوامل دیگری چون، تقسیم کار، مالکیت خصوصی و ظهور نهاد سیاسی تاثیری عمیق در به وجود آمدن نابرابری داشته اند، اما بدون آمور پراپر امکان ظهور نابرابری، به این وسعت و شدت، در جوامع انسانی وجود نداشت[ ۲] .
خلاصه افکار روسو در این اثر، بدین ترتیب است:[ ۳]
الف ) طبیعت، انسان را خوب خلق کرده ولی جامعه او را شرور کرده است.
ب ) طبیعت انسان را آزاد آفریده ولی جامعه او را برده کرده است.
پ ) طبیعت انسان را خوشبخت به وجود آورده ولی جامعه موجب بیچارگی او شده است.
این سه قضیه، که به هم مربوط است، یک حقیقت را بیان می کنند و آن اینکه: نسبت اجتماع به عالم طبیعت مانند نسبت شر است به خیر؛ البته، اگرچه روسو انسان را در طبیعت اولیه خوشبخت می یابد به هیچ رو توصیه نمی کند که انسان مسیر بازگشت به گذشته را آغاز کند، چرا که آن را هم غیرممکن می داند و این بازگشت را هم موجب فلاکت آدمی تلقی می کند. [ ۳]
این اثر در سال ۱۷۵۴ در پاسخ به پرسشی که در مسابقه آکادمی دیژون مطرح گردید، نوشته شد. پرسش بدین ترتیب بود: "منشا نابرابری در میان انسان ها چیست و آیا قانون طبیعی آن را مجاز می داند؟" در نهایت روسو در این مسابقه برنده نشد اما در سال ۱۷۵۵ متن خود را منتشر کرد.
این اثر در سال ۱۳۸۶ توسط حسین راغفر و حمید جاودانی، به فارسی برگردانده شده است. این کتاب توسط مؤسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی با عنوان «گُفتاری در بابِ نابرابری» به چاپ رسیده است.
wiki: گفتاری در باب نابرابری