شیردَن یا شیریدَن ( شیر - ) : لذّت بردن
شیردار: لذت بردنی، خوشایند
شیرین: لذّت بردنی، خوشایند
شیریک یا شیریگ: لذّت بردنی، خوشایند؛ بسته به لذّت بردن
شیریدار: لذّت برنده
شیراک یا شیراگ: لذّت برنده
... [مشاهده متن کامل]
شیران: لذّت برنده
شیردیر : لذّت برنده
شیریشن: لذّت بردن
شیریشنیگ یا شیریشنیک: لذّت برنده؛ لذّت بردنی، خوشایند؛ بسته به لذّت بردن
شیریشنیه: لذّت بردن
شیریشنیها: با لذّت بردن
شیرَک یا شیرَگ: شیره؛ لذّت برنده؛ ابزاری برای لذّت بردن
شیریتَک یا شیرینَگ: شیرینه، ابزاری برای لذّت بردن
پَدیششیر: ابزاری برای لذّت بردن
شیریدَک یا شیریدَگ: لذّت برده؛ لذّت برده شده
شیردَک یا شیردَگ: لذّت برده؛ لذّت برده شده
با اَبَرنگَرش به واژگان بالا به گمان می رسد که استان شیراک نامی پهلوی دارد و گاغانیست شاید همان گاهانیست باشد. در زبان پهلوی یک واژه می تواند هم نام و هم زاب ( صفت ) باشد و چنانچه گاهان یک نام زاب باشد، گاهانیست یا گاهانتوم می توانند زاب برترین باشند.