گشنیزی

لغت نامه دهخدا

گشنیزی. [ گ ِ ] ( ص نسبی ) بسان گشنیز. بمانند گشنیز. || ورقی از اوراق بازی که خالهای آن بشکل برگ گشنیز است. ورق قمار که بر آن صورت گشنیز نقش است : تک خال گشنیزی. دو لوی گشنیزی. ده لوی گشنیزی.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) منسوب به گشنیز مانند گشنیز . ۲ - ( اسم ) ( گنجفه ) ورقی که خالهای آن بشکل برگ گشنیز است .

پیشنهاد کاربران

بپرس