گشنیز حصرم

لغت نامه دهخدا

گشنیز حصرم. [ گ ِ زِ ح ِ رِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شراب انگوری باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). و گشنیزه نیز آمده است :
حرمت می را که می گشنیز دیگ عیشهاست
بر سر گشنیزه حصرم روان افشانده اند.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 114 ).

فرهنگ فارسی

کنایه از شراب انگوری باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس