واژه گرسنه
معادل ابجد 335
تعداد حروف 5
تلفظ goro ( e ) sne
نقش دستوری صفت
ترکیب ( اسم، صفت ) [پهلوی: gursak، مقابلِ سیر] ‹گرس، گسنه، گشنه›
مختصات ( گُ رُ نِ ) ( ص . )
آواشناسی gorosne
... [مشاهده متن کامل]
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
1 - ریشه یِ واژه یِ " هَوَس" به واژه یِ " وَس:vas" در زبانِ اوستایی به چمِ " خواستن، تمایل داشتن، آرزو داشتن" برمی گردد. " وَشنَ " در زبانِ پارسیِ باستان و "وَسنَ" در زبانِ اوستاییِ کهن و جوان به چمِ " خواست، تمایل" بوده است. " وَسَه" به چمِ " خواهان، خواستار، مشتاق، مایل" بوده است. " وَسَثَ " در اوستاییِ جوان به چمِ " آرزو، کام، میل، پَسندِش" بوده است.
... [مشاهده متن کامل]
واژگانِ بالا در اوستایی و پارسیِ باستان با واژه یِ " کامَک" در زبانِ پارسیِ میانه - پهلوی همچم هستند.
ازنگرِ آواشناختی نیز برخی واژگانِ کهن که با " و:w، v" آغازیده می شدند، در گذر زمان با جایگیریِ آواگانِ " هَ:ha" پیش از " و:w، v" همراه شده اند.
بمانندِ:
" وَی، وای:way" به " هَوا"
"ویج" به چمِ "ریشه" به " هَویج"
" وَس" به " هَوس"
و. . . .
2 - ریشه یِ واژگانی همچون " وَسوَسه" نیز به همین واژه یِ " وَس:vas" در زبانِ اوستایی برمیگردد.
3 - ریشه واژه یِ " گُشنه" به واژه یِ " وَسنَ/وَشنَ" برمی گردد. دگرریختِ آواییِ "و، وی/گُ" در زبانهایِ ایرانی بسیار بوده اند.
( برایِ آگاهیِ بیشتر به پانوشتِ اینجانب در زیرواژه یِ " وس" از همین تارنما مراجعه بفرمایید. )
کسی که شدیدا گرسنه است
Gor: Heat
Goresneh: Hungry
Tar: Wet
Taresneh: Thirsty
کسی زیر پوشش کمیته است.
یعنی بدبخت ، بیچاره
جالب است که کلمه گشنه با کلمه گرسنه برابر است و برای کلمه تشنه هم، کلمه ترشنه ( اوستایی ) و تریشن ( پهلوی ) در واژه نامه آمده است .
گرسنه در زبان ملکی گالی بشکرد
هوالعلیم
گُشنه : گرسنه ؛کسی که احتیاج به غذا دارد
تشنه : کسی که احتیاج به آب دارد