گشن دادن. [گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) تلقیح. ( زوزنی ). لقاح. ( منتهی الارب ): تَأبیر؛ گشن دادن خرمابن. ( تاج المصادر بیهقی ). اطلق النخلة؛ گشن دادن خرمابن را. ( منتهی الارب ).