که تا این زمان هرچه رفت از نبرد
به کام دل ما همی گشت کرد.
فردوسی.
باده ٔگلگون بده تا سوی گل گشتی کنم یار من چون گل به گلگشت چمن بازآمده است.
میر حسن دهلوی ( از آنندراج ).
چون ظهوری میکنم گشت جنون زحمت تحصیل حاصل میکنم.
ظهوری ( از آنندراج ).
|| محو و ناپدید کردن. ( آنندراج ). رجوع به گشت زدن شود.