گشایش

/goSAyeS/

مترادف گشایش: افتتاح، باز، سعه، فرج، تسخیر، فتح، حل

متضاد گشایش: انسداد

معنی انگلیسی:
opening, inauguration, relief, dedication, fall, inaugural

لغت نامه دهخدا

گشایش. [ گ ُ ی ِ ] ( اِمص ) فرج. فتوح. گشاد. گشودن. فتح : فرج ؛ گشایش و دور کردن اندوه را. ( منتهی الارب ) :
هرکه نخواهد همی گشایش کارش
گو بشو و دست روزگار فروبند.
رودکی.
نخستین سخن کو گشایش کنم
جهان آفرین را ستایش کنم.
فردوسی.
|| توضیح و تبیین :
چون گشایشهای دینی را ز لفظش بشنوی
سخره زآن پس بر گشایشهای افلاطون کنی.
ناصرخسرو.
قصه چه کنم درازبس باشد
چون نیست گشایشی ز گفتارم.
مسعودسعد.
هیچ کس سر این ندانست. عبدالمسیح گفت : گشایش این سخن از حال من خیزد. ( مجمل التواریخ و القصص ). دوم باعث آن بود که از من یادگاری ماند، هرکه بخواهد از آنجا گشایشی بیابد مرا به دعای خیر یاد کند... ( تذکرة الاولیاء عطار ).
از خم ابروی توام هیچ گشایشی نشد
وه که در این خیال کج عمر عزیز شد تلف.
حافظ.
از آستان پیر مغان سر چرا کشم
دولت در این سرا و گشایش در این در است.
حافظ.
مگر گشایش حافظ در این خرابی بود
که بخشش ازلش در می مغان انداخت.
حافظ.
باشد که گشایشی پدید آید. ( انیس الطالبین نسخه خطی مؤلف ص 118 ).
هیچ قفلی نیست در بازار امکان بی کلید
بستگیها را گشایش از در دلها طلب.
صائب.
|| فتح : آغاز گشایش پارس به اول اسلام چنان بود که... ( فارسنامه ابن البلخی ص 113 ). و همت وی همه ساله مصروف بودی به گشایش جهان تا همه جهان را بگرفت. ( فارسنامه ابن البلخی ص 72 ).

گشایش. [ گ ُ ی ِ ]( اِ ) نام آهنگی است در موسیقی. رجوع به آهنگ شود.

گشایش. [ گ ُ ی ِ ] ( اِخ ) مولانا... از جمله ملایانی است که در سال 842 هَ. ق. به اورامان سفر کرد تا مردم آنجا را قرآن تعلیم دهد. این ملا چشمانی ضعیف داشت. ( از تاریخ کرد رشیدیاسمی ص 122 ).

گشایش. [ گ ُ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آتش بیک بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع در 35هزارگزی جنوب باختر مرکز سراسکند و 2هزارگزی به خطآهن میانه به مراغه. منطقه ای است کوهستانی ، هوای آن معتدل و دارای 278 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

گشایش. [ گ ُ ی ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان از سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه ، واقع در 26هزارگزی جنوب خاوری مراغه و 3هزارگزی جنوب خاوری مراغه به قره آغاج. هوای آن معتدل و دارای 262 تن سکنه است. آب آنجا از رودخانه مردق و چشمه است. محصول آن غلات ، چغندر، کرچک ، بادام ، توتون ، نخود و زردآلوو شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

رهایی، فراخی، وسعت
( اسم ) ۱ - باز کردن افتتاح . ۲ - فرج فتوح : دوم باعث آن بود که از من یادگاری ماند هر که بخواهد از آنجا گشایش بیابد مرا بدعای خیر یاد کند . ۳ - فتح تسخیر : آغاز گشایش پارس باول اسلام چنان بود که ... . ۴ - حل ( مشکل ) : و چو بنیاد این کتاب بر گشایش مشکلات دینی و معضلات فلسفی بود نام نهادم مر این کتاب را جامع الحکمتین . ۵ - یکی از گوشه های ماهور .
دهی در شهرستانهای تبریز و مراغه و اهر

فرهنگ معین

(گُ یِ ) (حامص . ) گشودن ، فتح .

فرهنگ عمید

۱. رهایی.
۲. حل شدن.
۳. (اسم ) (موسیقی ) گوشه ای در دستگاه ماهور.
۴. [قدیمی] فراخی، وسعت.
۵. [قدیمی، مجاز] فتح، تسخیر.
* گشایش یافتن: (مصدر لازم ) وسعت یافتن، فراخی پیدا کردن.

فرهنگستان زبان و ادب

{exposition} [موسیقی] 1. بخش نخست از بخش های سه گانۀ فرم سونات که در آن ایده های اصلی معرفی می شود 2. بخش نخست فوگ که در طی آن نهاد و پادنهاد در بخش های مختلفِ صدایی به ترتیب ارائه می شود

دانشنامه عمومی

گشایش (شطرنج). گشایش یا شروع بازی به مجموعه حرکات ابتدای بازی شطرنج گفته می شود که هدف از آن گسترش اولیه نیروها و ورود آنان به کارزار است. گشایش ها برای بسیج قوا و کنترل یا تسخیر خانه ها و خطوط مهم توسط مهره ها برنامه ریزی می شوند.
در مرحله گشایش نبرد اصلی به قصد تصرف مرکز و رفع موانع گسترش برای خود و ایجاد موانع گسترش برای حریف صورت می گیرد. [ ۱]
در آثار قرون اولیه پس از اسلام و در اشعار و ادبیات کهن از اصطلاح تعبیه در اشاره به وضعیت های گشایشی شطرنج استفاده می شد:
( رباعیات، امیرحسن دهلوی )
گشایش هایی که سفید بازی را با حرکت e4 آغاز کرده و سیاه نیز با حرکت e5 جواب می دهد، گشایش های باز نامیده می شوند.
برای مثال: گشایش جوئوکو پیانو
گشایش هایی که سفید بازی را با حرکت e4 آغاز کرده، اما سیاه با حرکتی به جز e5 پاسخ می دهد، گشایش های نیمه باز نامیده می شوند. حرکت c5 که به دفاع سیسیلی منجر می شود و e6 که به دفاع فرانسوی می انجامد، رایج ترین پاسخ ها هستند.
گشایش هایی که در آنها سفید بازی را با حرکتی به جز e4 شروع می کند، گشایش بسته نام دارند. معمول ترین حرکت به جز e4 حرکت پیاده جلو وزیر ( d4 ) که معمولاً به بازی هایی با پسوند هندی ( ۱. Nf6 d4 ) و ( ۱. d5 d4 ) بازی های معروف به گامبی وزیر می انجامد.
عکس گشایش (شطرنج)عکس گشایش (شطرنج)عکس گشایش (شطرنج)عکس گشایش (شطرنج)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

سعه

مترادف ها

opening (اسم)
دهانه، سوراخ، سراغاز، منفذ، فرصت، فتق، گشایش، چشمه، افتتاح، جای خالی، بازکردن

evolvement (اسم)
استنتاج، نمو، سیر تکاملی، گشایش

inauguration (اسم)
گشایش، افتتاح

فارسی به عربی

افتتاح , تنصیب

پیشنهاد کاربران

سلیم
گشایش: باز کردن دشواری ها در کارها، گشودن
راه اندازی، ایجاد
گشایش
جل شدن ، باز شدن
گشایش روابط
برپایی
گشایش : [ اصطلاح تخته نرد]حرکت اول بازی.
استفتاح
سعه

بپرس