گشاده دستی

/goSAdedasti/

معنی انگلیسی:
benevolence, bounty, generosity, largess, largesse, liberality, magnanimity

لغت نامه دهخدا

گشاده دستی. [ گ ُ دَ / دِ دَ ] ( حامص مرکب ) عمل گشاده دست. سخاوت. رجوع به گشاده دست و گشاده و گشاده شدن شود.

فرهنگ فارسی

۱ - جوانمردیسخاوت . یا با گشاده دستی. سخاوتمندانه : برای دلجویی بچه با گشاده دستی تمام و بدون چانه زدن از خرازی فروشی چند قلم اسباب بازی ... خرید . ۲ - تسلط نفوذ .

فرهنگ عمید

جوانمردی، سخاوت.

مترادف ها

generosity (اسم)
مروت، بخشش، سخاوت، فتوت، گشاده دستی

largess (اسم)
انعام، بخشش، سخاوت، وسعت نظر، دهش، گشاده دستی، ازادگی، بخشیدگی

فارسی به عربی

کرم

پیشنهاد کاربران

بپرس