گشادبازی

/goSAdbAzi/

مترادف گشادبازی: اسراف، تبذیر، حیف ومیل، ولخرجی

متضاد گشادبازی: اقتصاد، صرفه جویی

معنی انگلیسی:
risk

لغت نامه دهخدا

گشادبازی. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل گشادباز. خرج کردن بی جا و بسیار. اسراف در خرج. خرج کردن به گزاف. || تک داشتن مهره ها در بازی نرد، هرگاه مهره های تک ( طاق ) در خانه ها نهند. قسمی باختن شطرنج و تخته نرد که مهره ها را طاق نهند.

فرهنگ فارسی

۱ - خرج کردن بسیار و بیهوده اسراف . ۲ - ( نرد شطرنج ) طوری بازی کردن که مهره های تک ( طاق ) در خانه داشته باشند.

فرهنگ معین

( ~ . ) (اِ. ) وضع یا عمل نسنجیده و همراه با بی احتیاطی ، به ویژه بی حساب و کتاب خرج کردن و حساب دخل و خرج و سود و زیان خود را نداشتن .

فرهنگ عمید

۱. افراط.
۲. اسراف.
۳. ول خرجی.
۴. در بازی نرد، به جا گذاشتن مهرۀ تک در خانۀ نرد که ممکن است کشته شود.

مترادف ها

risk (اسم)
مخاطره، خطر، ریسک، احتمال زیان و ضرر، گشاد بازی

straddle (اسم)
گشاد بازی، گشاد نشینی

فارسی به عربی

خطر

پیشنهاد کاربران

امروزه در تداول عامه، برای کنایه از تنبلی نیز استعمال می شود. به گشاد بودن ما تحت آدمی اشاره می کند.
مثلا: گشاد بازی رو بذار کنار، گاری رو خالی کن
گشاد بازی : [ اصطلاح تخته نرد]بازی ای که به دلیل احتمال باخت زیاد همه مهره ها را تک بدهید و ریسک بازی را بالا ببرید.

بپرس