جداشد
گسیخت
به سوی جای رفتن
دور شد
پاره شدن
جدا شدن از هم
فرار کردن
جدا شدن از هم
فرار کردن
فرار کرد
فرار کردن، در رفتن🙃
برافراشته
جدا شدن
فراری
جدا شدن
فراری
پاره کردن _ قطع کردن
فرار کردن، جدا شدن، پراکنده، در رفتن، پاره شدن
جدا شد ، پاره شد
فرار کردن
در رفت، فرار کرد، پاره شد، باز شد ، چند عدد معنی دارد بستگی دار در کجا جمله به کار رفته باشد
با دویدن فرار کردن از مکانی.
سید حسام حسینی هستم۱۲ساله از اصفهان
سید حسام حسینی هستم۱۲ساله از اصفهان
پراکنده شد، جداشد ، پاره شد
یعنی فراری بودن*فرار کردن*دویدن☆
به معنی باز شدن - جداشدن - پارهشدن
پاره کردن_دگسستن_قطع کردن
قطع شدن . . . . . . جدا شدن . . . . .
گسیخت
تحت فشار
تحت فشار
پاره شدن ، جداشدن
گسیخت =پاره شد ، جداشد
پراکنده
از نظر من یعنی پراکنده شدن 😞
پراکنده شد
پاره شد
پراکنده شد، جدا شد☺
در رفت ، فرار کرد ، جدا شد ، پاره شد ، پریشان شد 😘
معنی گسیخت درفارسی پنجم دبستان
این واژه جانشین خوبی برای واژه فسخ در عربی میباشد بویژه در واژگان حقوقی
فرار کردن
پاره شد. پریشان شد
جدا شدن
جداشدن
جدا شدن، پراکنده شدن
باز شد،
برافراشته شد
برافراشته شد
به سوی جایی رفتن ، فراری بودن
فرار کردن
به سوی جای رفتن
به سوی جای رفتن
جداشد
پاره شد. . افشان شد. . .
پاره شد
افشان شد
باز شد - افشان شد
فرار کردن، در رفتن.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٤)