گسستگی
/gosastegi/
مترادف گسستگی: انفصال، انقطاع، پارگی، گسیختگی
متضاد گسستگی: پیوستگی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
قطع، تفکیک، گسیختگی، گسستگی، عدم ربط، نداشتن رابطه
جدایی، قطع، فتق، گسیختگی، گسستگی، پارگی
جدایی، تجزیه، تفکیک، گسستگی، افتراق
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید