( گسسته آشیان ) گسسته آشیان. [ گ ُس َس ْ ت َ / ت ِ ] ( ص مرکب ) طائری که به سبب خراب شدن آشیان از آشیان خود به دور افتاده باشد : ما و تو دو نو [ کذا ] اسیر جائیم مرغان گسسته آشیانیم .
فیضی ( از بهار عجم ).
فرهنگ فارسی
( گسسته آشیان ) پرنده ای که بسبب خراب شدن آشیانه از آن دور افتاده .