گسترش مسیحیت ( انگلیسی: Spread of Christianity ) مسیحیت به عنوان یک فرقه یهودی معبد دوم در قرن اول در یهودیه ( استان روم ) در امپراتوری روم آغاز شد، از آنجا که در سراسر امپراتوری روم و فراتر از آن گسترش یافت.
مسیحیت «به عنوان فرقه ای از یهودیت در فلسطین روم پدید آمد»[ ۱] در دنیای هلنیستی متقابل قرن اول پس از میلاد، که تحت سلطه قوانین روم و فرهنگ یونانی بود. [ ۲] این کار با خدمت عیسی آغاز شد که ظهور پادشاهی خدا را اعلام کرد. [ ۳] [ web ۱] پس از مرگ او توسط مصلوب شدن، گفته می شود که برخی از پیروان او عیسی را دیده اند و اعلام کردند که او زنده است و دوباره زنده شده است. [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸] «رستاخیز عیسی به اولین ایمانداران نشان داد که روزهای تحقق معاد در راه است» و در برخی از فرقه های مسیحی انگیزه ای برای تعالی عیسی به مقام پسر الهی و پادشاهی خدا[ ۹] و از سرگیری فعالیت تبلیغی آنها داد. [ ۱۰] [ ۱۱]
نخستین دلیل نگرش قوی توسعه طلبانه ای بود که مسیحیان به دلیل انزجار نسبت به چندخداپرستی نشان می دادند. ادوارد گیبون نویسنده کتاب تاریخ زوال و سقوط امپراتوری روم می نویسد: «غیرت غیرقابل انعطاف مسیحیان، درست است که برگرفته از دین یهود بود، اما از روح تنگ نظرانه و غیر اجتماعی که به جای دعوت، غیریهودیان را از پذیرش شریعت موسی منصرف کرده بود، پاک شده بود. » تنها دین یا مردمی که در آن زمان، همان طور که گیبون ذکر می کند، دارای هر نوع برنامه انحصاری و احساس برتری نسبت به دیگران بودند، یهودیان بودند که به عنوان یک نژاد معتقد بودند که قوم برگزیده خدا هستند. یهودیان تمایل واقعی نداشتند که این موقعیت انتخابی را با افراد زیادی به اشتراک بگذارند، زیرا این امر طبیعتاً ماهیت این انحصار را کاهش می دهد؛ بنابراین یهودیت انگیزه زیادی به یهودیان نمی نداد تا دیگران از نژادهای مختلف را به دین خود درآورند. آنها ترجیح دادند این مقام و تمجید از «برگزیدگان» را تا حد زیادی برای خود نگه دارند؛ بنابراین نتیجه این بود که آنها طبیعتاً بسیار منزوی شدند و با آداب و رسوم و مناسک متمایز و مناسک مذهبی خود، همان طور که گیبون توصیف می کند، خود را از دیگران جدا می کردند، در حالی که به چندخداپرستان و اعتقادات آنها به دیده تحقیر نگاه می کردند و به نوبه خود همان طور که گیبون پیشنهاد می کند افراد دیگر در هر صورت توسط قوانین متعدد، محدودیت ها و تشریفات پیچیده و همه بایدها و نبایدهای مختلفی که یهودیت بر آنها پافشاری می کند دفع می شدند و او پیشنهاد می کند که ممکن است یکی از آنها را بیشتر دفع کند، مراسم ختنه کردن، مثله کردن بدن، چیزی که برای یونانی ها ممکن است کاملاً بیگانه بود و مانند پلی بوده باشند که هرگز نمی توانستند از آن عبور کنند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمسیحیت «به عنوان فرقه ای از یهودیت در فلسطین روم پدید آمد»[ ۱] در دنیای هلنیستی متقابل قرن اول پس از میلاد، که تحت سلطه قوانین روم و فرهنگ یونانی بود. [ ۲] این کار با خدمت عیسی آغاز شد که ظهور پادشاهی خدا را اعلام کرد. [ ۳] [ web ۱] پس از مرگ او توسط مصلوب شدن، گفته می شود که برخی از پیروان او عیسی را دیده اند و اعلام کردند که او زنده است و دوباره زنده شده است. [ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ ۸] «رستاخیز عیسی به اولین ایمانداران نشان داد که روزهای تحقق معاد در راه است» و در برخی از فرقه های مسیحی انگیزه ای برای تعالی عیسی به مقام پسر الهی و پادشاهی خدا[ ۹] و از سرگیری فعالیت تبلیغی آنها داد. [ ۱۰] [ ۱۱]
نخستین دلیل نگرش قوی توسعه طلبانه ای بود که مسیحیان به دلیل انزجار نسبت به چندخداپرستی نشان می دادند. ادوارد گیبون نویسنده کتاب تاریخ زوال و سقوط امپراتوری روم می نویسد: «غیرت غیرقابل انعطاف مسیحیان، درست است که برگرفته از دین یهود بود، اما از روح تنگ نظرانه و غیر اجتماعی که به جای دعوت، غیریهودیان را از پذیرش شریعت موسی منصرف کرده بود، پاک شده بود. » تنها دین یا مردمی که در آن زمان، همان طور که گیبون ذکر می کند، دارای هر نوع برنامه انحصاری و احساس برتری نسبت به دیگران بودند، یهودیان بودند که به عنوان یک نژاد معتقد بودند که قوم برگزیده خدا هستند. یهودیان تمایل واقعی نداشتند که این موقعیت انتخابی را با افراد زیادی به اشتراک بگذارند، زیرا این امر طبیعتاً ماهیت این انحصار را کاهش می دهد؛ بنابراین یهودیت انگیزه زیادی به یهودیان نمی نداد تا دیگران از نژادهای مختلف را به دین خود درآورند. آنها ترجیح دادند این مقام و تمجید از «برگزیدگان» را تا حد زیادی برای خود نگه دارند؛ بنابراین نتیجه این بود که آنها طبیعتاً بسیار منزوی شدند و با آداب و رسوم و مناسک متمایز و مناسک مذهبی خود، همان طور که گیبون توصیف می کند، خود را از دیگران جدا می کردند، در حالی که به چندخداپرستان و اعتقادات آنها به دیده تحقیر نگاه می کردند و به نوبه خود همان طور که گیبون پیشنهاد می کند افراد دیگر در هر صورت توسط قوانین متعدد، محدودیت ها و تشریفات پیچیده و همه بایدها و نبایدهای مختلفی که یهودیت بر آنها پافشاری می کند دفع می شدند و او پیشنهاد می کند که ممکن است یکی از آنها را بیشتر دفع کند، مراسم ختنه کردن، مثله کردن بدن، چیزی که برای یونانی ها ممکن است کاملاً بیگانه بود و مانند پلی بوده باشند که هرگز نمی توانستند از آن عبور کنند.
wiki: گسترش مسیحیت