بکوشی کنون تا همی خویشتن را
جز آن نام ، نام دگر گسترانی.
فرخی.
کودکان فَخ می نهادند و دام می گسترانیدند. ( سندبادنامه ).ما چو طفلانیم و ما را دایه تو
بر سر ما گستران آن سایه تو.
مولوی.
همی گسترانید فرش تراب.سعدی ( بوستان ).
و بساط عدل و راستی درمیان رعایا و سایر اصناف امم از هر نوع گسترانید. ( تاریخ قم ص 8 ).رجوع به گستردن و گستراندن شود.