گستراندن. [ گ ُ ت َ دَ ] ( مص ) پهن کردن : کجا برفشانند مشک و عبیرهمان گسترانند خز و حریر.فردوسی.فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگستراند. ( گلستان ).
( مصدر ) ۱ - پهن کردن منبسط ساختن . ۲ - فرش کردن : فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگستراند. ۳ - منتشر کردن .