گستاخ کاری. [ گ ُ ] ( حامص مرکب ) جسور و بی پروا کاری کردن. بی باکانه به کاری دست یازیدن. دلاورانه کارها را انجام دادن : غرور جوانی چو از سر نشست ز گستاخ کاری فروشوی دست.
نظامی.
فرهنگ فارسی
بی باکانه کار را انجام دادن : غرور جوانی چو از سر نشست زگستاخ کاری فرو شوی دست . ( نظامی )
فرهنگ عمید
از روی بی باکی و بی پروایی کاری را انجام دادن: غرور جوانی چو از سر نشست / ز گستاخ کاری فروشوی دست (نظامی۵: ۷۵۶ ).