( گستاخ درآمدن ) گستاخ درآمدن. [ گ ُ دَ م َ دَ ] ( مص مرکب ) دلیر و بی پروا وارد شدن : هر روز مرا عشق نگاری بدرآیددر باز کند ناگه و گستاخ درآید.فرخی.گستاخ سخن گفتم و پرسیدم و انصاف با من بسخن گفتن گستاخ درآمد.سوزنی.