گزیننده. [ گ ُ ن َن ْ دَ / دِ ] ( نف ) برگزیننده. انتخاب کننده و پسندکننده. مختار. ( منتهی الارب ) : باد بیش از مدار چرخ کبود برگزیننده وگزیده درود.
نظامی ( هفت پیکر ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) انتخاب کننده اختیار کننده .
فرهنگ عمید
آن که کسی یا چیزی را برگزیند.
فرهنگستان زبان و ادب
{elector} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] فردی که به تنهایی به عنوان عضوی از مجمع یا هیئتی و در این صورت با رسیدن به اجماع یا ازطریق رأی گیری فرد یا افرادی را برای تصدی مسئولیتی خاص برمی گزینند
مترادف ها
selector(اسم)
انتخاب کننده، گلچین کننده، گزیننده، گزینشگر
selecting(صفت)
گزیننده
selective(صفت)
انتخابی، برگزیده، انتخاب کننده، گزینشی، گزیننده، گزیده، بهگزین، مبنی بر انتخاب، دارای حسن انتخاب گلچین کننده