همان گزیردن
از گزیردن بازدید کنید
از گزیردن بازدید کنید
گزیریدن به معنی چاره کردن و درمان پیدا کردن است و در دو بیت که اشاره شده به همین معنی به کار رفته ، کسی نمی تواند مرگ را بگزیرد یعنی چاره کند و یا از آن فرار کند و بگریزد ، چه بسا گریختن نیز از همان گزیردن گرفته شده
عموماً با �نام را� و �فعل سوم کس� یا �فعل سوم کس اِش� این کاربردِ این فعل ( در معنی دوم ) همچون فعلِ �خوش آمدن از� است.
۱. ( توانستن ) دوری کردن از
۲. توانتسن دست کشیدن از کسی یا چیزی
شکل دیگر گُزیرْدَن است و یای میان ز و ر معروف است. در الفبای آوایی میانمللی /guzi:rd�n/ است. شوربختانه این فعل را در همه جا اشتباه معنی میکنند، معنی این فعل هیچ �علاج کردن� و �چاره کردن� نیست.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه از معنی نخست
سرانجامشان رفت باید به گور
که نگزیرد از گور نزدیک و دور.
شمسی ( یوسف و زلیخا ) .
( کسی نمیتواند از گور دوری کند ) ( آیا علاج کردن، اینجا معنی میدهد؟ )
که این بسته [ ضحاک ] را تا دماوند کوه
ببر همچنین تازیان بی گروه
که نگزیرد از مهتری بهتری
سپهبدنژادی و کُندآوری.
( دوری نکند از مهتری. . . ) ( ایا علاج کردن، معنی میدهد؟ )
نمونه از معنی دوم
که یوسف دمی از تو نگزیردش
نخواهد که کس جز تو برگیردش.
( یوسف که نمی تواند دمی ازت دست بکشد ) ( آیا علاج کردن، معنی میدهد؟ )
۱. ( توانستن ) دوری کردن از
۲. توانتسن دست کشیدن از کسی یا چیزی
شکل دیگر گُزیرْدَن است و یای میان ز و ر معروف است. در الفبای آوایی میانمللی /guzi:rd�n/ است. شوربختانه این فعل را در همه جا اشتباه معنی میکنند، معنی این فعل هیچ �علاج کردن� و �چاره کردن� نیست.
... [مشاهده متن کامل]
نمونه از معنی نخست
سرانجامشان رفت باید به گور
که نگزیرد از گور نزدیک و دور.
شمسی ( یوسف و زلیخا ) .
( کسی نمیتواند از گور دوری کند ) ( آیا علاج کردن، اینجا معنی میدهد؟ )
که این بسته [ ضحاک ] را تا دماوند کوه
ببر همچنین تازیان بی گروه
که نگزیرد از مهتری بهتری
سپهبدنژادی و کُندآوری.
( دوری نکند از مهتری. . . ) ( ایا علاج کردن، معنی میدهد؟ )
نمونه از معنی دوم
که یوسف دمی از تو نگزیردش
نخواهد که کس جز تو برگیردش.
( یوسف که نمی تواند دمی ازت دست بکشد ) ( آیا علاج کردن، معنی میدهد؟ )
تصمیم گرفتن