گزیده کردن

لغت نامه دهخدا

گزیده کردن. [ گ ُ دَ / دِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) انتخاب کردن :
ز صد دستان که او را بود در ساز
گزیده کرد سی لحن خوش آواز.
نظامی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) انتخاب کردن برگزیدن : زصد دستان که او را بود در ساز گزیده کرد سی لحن خوش آواز . ( نظامی )

فرهنگ معین

( ~ . کَ دَ )(مص م . ) دست چین کردن ، انتخاب کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس